مرغ باشد از مثل هشامى بسيار بعيد به نظر مىرسد كه از پاسخش اظهار عجز كند و از كوفه به مدينه براى ياد گرفتن پاسخ مسأله حركت نمايد.
2 - مقصود از اين پاسخ تقريب قدرت پروردگار به ذهن منكر است به اين بيان كه:
به هيچ وجه شايسته نيست به خدائى كه موجودات بزرگ جهان را در حاسه كوچكتر از عدس منطبع مىنمايد نسبت ناتوانى داده شود. و تصور عجز درباره چنين خدا، تصور بىجاست، و هر چيزى كه استعداد استفاده از اين توانائى را داشته باشد در خور استعدادش بهره كافى از آن خواهد يافت، و عدم تحقق اين موضوع يعنى جا دادن وجودات عينى موجودات در ظرف كوچك (تخم مرغ) به نحو حقيقت نه از ناحيه نقص در طرف خداوند است بلكه از ناحيه نقص در طرف مقدور مىباشد، يعنى موضوع از نظر اجتماع ضدين و نقيضين عقلا ممتنع است و قابل پوشيدن خلعت هستى نيست.
3 - نظر به اينكه فكر سائل كوتاه بوده و استعداد درك حقايق را نداشته بويژه با معاندت و دشمنى با حق نمىشود جواب صريح واقعى را به او داد، زيرا به محض اينكه گفته شود چنين موضوعى مقدور نيست، تصور مىكند كه از جهت نقص قدرت است و همين معنى را مدرك و سند ناتوانى حق قرار مىدهد. بدين جهت امام در مقام پاسخ، نظير مطلب مورد سؤال او را بيان نمود، زيرا امام مىدانست كه سائل فرق بين وجود عينى ووجود ظلى را نمىدهد و به همين مناسبت قانع به پاسخ مزبور گرديد و اعتراض نكرد. به هر جهت منظور امكان وجود عينى اشياء بزرگ در ظرف كوچك نيست، چه اين امر غير معقول است. و لذا در پاسخ غير ديصانى حق صريح را بيان فرموده اند چنان كه محدث جليل " صدوق " اعلى الله مقامه در " كتاب توحيد " از " حضرت صادق " (ع) روايت كرده كه شيطان از " عيسى بن مريم " سؤال كرد آيا خداى تو قادر است كه زمين را در ميان تخم مرغى جاى دهد؟ بدون اينكه زمين كوچك يا تخم مرغ بزرگ شود؟ " عيسى " فرمود: واى بر تو خداوند متصف به ناتوانى نشود و كدام توانائى بالاتر از اين است كه بتواند زمين را كوچك