حاضر اظهار نظريه كپرنيك (حركت زمين بدور خورشيد) خود معجزه است. و بيان استدلال به اين طريق است كه حركت منظم و يكنواخت وضعى و انتقالى زمين دليل جبرى بودن حركت است و نمىتوان اين حركت را به طبيعت زمين مستند نمود، چه اولا طبيعت زمين نمىتواند مبدء حركات مختلف گردد تا آنجا كه 14 نوع حركت براى زمين ايجاد كند. و ثانيا هر نوع از حركت را كه مورد توجه قرار دهيم خلاف آن نيز ممكن است، انتخاب طبيعت، نوعى از انواع حركت را با وضع مخصوص با آنكه ادراك و اراده ندارد (تا گفته شود اين نوع حركت را نظر به رعايت مصلحت انتخاب نموده است) محال و مستلزم نقض قانون عليت است.
" ب " - مراد از سماء (آسمان) در كلام امام يا سيارات علوى يا جهت فوقانى مدارهاى سياراتى است كه بدور خورشيد مىچرخند، يا كرات بخارى محيط بر هر كوكب سيارى مىباشد، و اين نظريه اخير نظريه علامه شهرستانى است كه در كتاب الهيئة و الاسلام سموات سبع را به همين معنى تفسير نموده است. به هر حال پاسخ اين پرسشها " چرا آسمان بالا قرار گرفته به زمين سقوط نمىكند؟ چرا زمين پائين واقع شده با حركت انتقالى خود بر زبر آسمانها نمىرود؟! چرا زمين و آسمان با يكديگر اصطكاك نمىكنند؟! " از نظر مادى آسان نيست. جوجه ماترياليستهاى امروز تصور مىكنند كه ماترياليست مصرى كه طرف صحبت با امام صادق (ع) بوده از علوم جديده بى اطلاع بوده و از قانون جاذبه نيوتن اطلاع نداشته است، و اگر اطلاع داشت در پاسخ تمام اين چراها مىگفت قانون جاذبه است كه تمام علويات و سفليات را در مسير معينى نگاهداشته و مانع از اصطكاك و تصادم آنها مىگردد.
در پاسخ اين توهم بايد گفت فراموش نكنيد كه اولا طبق نظريه انيشتين و آنيفيلد وجينز قانون جاذبه نيوتن در تشريح مدار عطارد و ناهيد صلاحيت و قوت خود را از دست مىدهد، انيشتين مىگويد: دستورات نيوتن در نقاطى كه ميدان شديد است كار نمىكند، در اينجا هم چون ميدان شديد است بايد انتظار انحراف نتايج را از آنچه قانون نيوتن پيش بينى مىكند داشته باشيم.