عطوفت به هم نوع امام (عليه السلام) قلبى مهربان و احساسات سوزان نسبت به مردم و هم نوعان خود داشت، و سعى در اداء حوائج و نيازهاى تودهها و رفع ظلم و نياز از ديگران را داشت هيچ فردى، خانهء او را قصد نمىكرد مگر آنكه با دست پر و با قلب آرام و خشنود از حضور او باز مىگشت. امام به صحابى وفادار خود على بن يقطين از آن نظر اجازهء دخول به دستگاه خلافت را داد كه بتواند رفع ظلمى از مظلومان و بيچارگان بنمايد و از رواياتى كه در آن بزرگوار در اين باره صادر شده است، استفاده مىگردد كه كفارهء حضور در تشكيلات دولتى، خدمت به هم نوعان و برادران دينى و رفع ظلم از آنها است وعلى بن يقطين با اين رمز و الگوئى كه امام داده بود، بيچارگان و ستمديدگان فراوانى را از ظلم و تعدى نجات داد.
يكى از افرادى كه مورد حمايت و عنايت امام قرار گرفت درمانده اى از مردم سرزمين " رى " بود كه اموال و بدهىهاى فراوانى به يكى از زمامدارن رى داشت ولى توانائى پرداخت آن را نداشت و دائم در انديشهء نجات و خلاصى از اين گرفتارى بود ولى چاره اى پيدا نمى كرد تا به فكرش رسيد كه به محضر امام برسد و از آن بزرگوار استمداد جويد. به مدينه مسافرت كرد و شرفياب محضر امام گرديد و گرفتارى خود را با امام بازگو نمود. امام در حل مشكل او نامه اى به اين عبارت به حاكم رى نوشت:
" آگاه باش! در تحت عرش الهى سايه اى وجود دارد در آن افرادى آرامش پيدا مى كنند كه نسبت به برادران ايمانى خود خير و نيكى انجام داده باشند يا گرهى از مشكلات آنان را بگشايند يا سرور و شادى به قلب او وارد سازند، حامل نامه هم برادر تو است سلام و رحمت الهى بر شما باد! ". (1) او نامه را گرفت و پس از انجام فريضه ى حج، به وطن برگشت وقتى به شهر خود رسيد شبانه به سراغ فرماندار رفت، در را كوبيد و خدمتگزار آمد.