شيبانى را كه يكى از روحانى نمايان دربار هارون وقاضى القضاة او بود چنين نقل مى كند:
او به عنوان اظهار فضل وكشف عقيده ى امامت از پيشواى عاليقدر ما مى پرسد:
سخت در اين مسألة گيج وپريشان شده ام آيا شخص در حال احرام مى تواند روى محل خود سايه بان برافرازد؟
امام فرمود: در حال اختيار، نه.
قاضى مكث كرد وسپس گفت:
اگر همين مسلمان احرام بسته از محمل پياده شود ودر حاشيه كوچه از زير سايه ى ديوار بگذرد در اين هنگام چطور؟ امام فرمود: جائز است ومى تواند.
او غش غش خنديد امام بى آن كه از خندهء پر سر وصداى او كه براى متوجه ساختن هارون بود خود را ببازد، گفت: به چه مى خنديد؟ به احكام دين؟ به روش وسنت رسول خدا (صلى الله عليه وآله)؟ مگر روش پيامبر اسلام را مطالعه نكرده اى روشى كه به حد تواتر واتقان رسيده است كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) در احرام سايبان از سرش برداشته بود اما خود از زير سايه ها عبور مى كرد. بدان! احكام خدا قياس بردار نيست واين روش درست نيست كه شما فتواى خود را بر مبناى قياس بگذاريد. يعنى فكر كنيد كه چون افراشتن سايبان براى محرم در محمل جايز نيست به همين قياس عبور از پاى سايه ها نيز ممنوع است. آنانكه احكام خود را بر بنياد قياس پايه ريزى مى كنند به بيراهه مى روند. قاضى: لب فرو بست و هارون به حيرت افتاد. (1) هارون در مكتب درسى امام (عليه السلام) در يكى از روزهايى كه امام در بغداد به سر مى برد هارون خواست كه با امام در موضوعاتى بحث كند او را احضار نمود وسخن خود را چنين آغاز نمود: آيا اين جريان صورت پذير است كه بر امت اسلام دو خليفه حكومت كند وخراج وماليات به دو مركز تحويل شود؟
امام فرمود: پناه بر خدا! شما به ياوه گويى دشمنان گوش فرا ندهيد تو مى دانى از آن روزى