الكبرياء والملكوت، مولاى استسلمت اليك فلا تسلمنى، وتوكلت عليك فلا تخذلنى، والتجأت الى ظلك البسيط فلا تطر حنى، انت الطلب واليك المهرب، تعلم ما أخفى و ما أعلن وتعلم خائنة ألأعين وما تخفى الصدور، فأمسك عنى اللهم ايدى الظالمين، من الجن والأنس اجمعين واشفنى وعافنى يا ارحم الراحمين! " (1) به درگاه زندهء جاويدان كه هرگز نمىميرد توكل آوردم، و به صاحب عزت و جبروت تحصن هستم و از صاحب كبرياء و ملكوت يارى جستم مولايم من به تو تسليم شدم تو مرا تسليم و خوار مگردان به تو توكل جستم پس مرا خوار و ذليل مگردان به سايهء گستردهء تو پناهنده شده ام پس مرا دور نيافكن، تو مقصود و مطلوب هستى و فرار و گريز به سوى تو است تو آشكار و نهان مرا مى دانى و اشارات چشمها را مى دانى و آنچه را كه سينه ها در خود دارند پس خدايا! دستان ستمگران اعم از إنس و جن را از من نگهدار! به من شفا عنايت فرما و عافيت نصيب نما اى مهربانترين مهربانان!
كار و كوشش امام (عليه السلام) اسلام آئين كار و كوشش و تلاش و فعاليت است. تأكيد اسلام بر فعاليت و كوشش، فوق العاده و بيرون از حد متعارف است. به حدى كه تأمين پاره اى از كارها و ضروريات زندگى را بر هر فرد مسلمان به صورت واجب عينى تعيين كرده است و برخى از آنها را به صورت واجب كفايى است كه با قيام برخى از عهدهء ديگران ساقط مى گردد. از اينرو پيشوايان معصوم ما كه راهنمايان و مشعلداران اجتماع هستند هر كدام در عهد خود با كارهاى معمولى آن عصر سر و كار داشته اند. كشاورزى و زراعت كه حرفهء معمول آن روز بوده است مورد علاقه و عمل آن بزرگواران بوده است. آنان به امور زراعت و كشاورزى مى پرداختند و معاش خود را از آن راه، تأمين مى ساختند. امام موسى بن جعفر (عليه السلام) هم زراعت و كشاورزى داشت و خود شخصا به امور آن مباشرت مى ورزيد. يكى از دوستان و شاگردان امام (عليه السلام) به نام حسن فرزند على ابن ابى حمزه گويد: " موسى بن جعفر (عليه السلام) را در