كه ايمان به خدا و عشق و علاقه به فضائل معنوى و خصائص انسانى از تمام در و ديوار و جوانب زندگى آن مى باريد و همگان شيفته و دلباختهء عبادت و ستايش پروردگار خود بودند.
در كودكى هنوز كودك خردسالى است كه در عادات و اطوار كودكى به سر مى برد، صفوان جمال يكى از دوستداران امام صادق (عليه السلام) وارد محضر امام مى گردد و از پيشواى آينده سوال مى كند امام مى فرمايد: " صاحب اين منصب كسى خواهد بود كه لهو و لعب در زندگى او راه ندارد ".
در اين هنگام كودك خردسالى كه در دست خود بره گوسفندى را گرفته و با خود همراه دارد و با همان اطوار كودكانه با عشق و علاقهاى كه خود به عبادت و سجده دارد به آن حيوان بىزبان اصرار مى ورزد و سر او را پايين مى آورد كه بر آفريدگار خود سجده كند! پدر مهربان دست او را فرا مى گيرد و به آغوش خود مى كشد و او را به سينه ى خود مى چسباند و مى فرمايد: عزيز دل من! تو همان فردى هستى كه لهو و لعب در برنامهء زندگى تو راه ندارد ". (1) زيباترين ساعات زندگى امام (عليه السلام) به هنگام خلوت با آفريدگار خود سپرى مى گشت، و لذت بخش ترين اوقات عمر او را نماز و انجام فرائض الهى و مستحبات تشكيل مى داد. به هنگام عبادت او با تمام وجود و با تمام احساسات و مشاعر و عواطف خود، متوجه كمال مطلق و معبود بىهمتا مىگشت و قطرهء وجود خود را به اقيانوس بيكرانهء هستى بخش جهان، وصل مى داد. در اين پيوند قلبى، قطرات اشك شوق بى اختيار از چشمان او بر صورت مى نشست و آرام آرام بر زمين مىغلتيد و مىافتاد و اضطراب و لرزه اندام او را فرا مىگرفت و نالههاى جان سوز سر مىداد و گريههاى طولانى.
امام (عليه السلام) پس از انجام فرائض و واجبات به نوافل و مستحبات مىپرداخت، نافلهء شب را تا وقت اداء فريضهء صبح، ادامه مىداد، سپس تا طلوع آفتاب به تعقيبات و ادعيه و اذكار