نمود. مدتى از اين جريان گذشت خدمتگزارى كه در جريان اهداى لباس بود و او لباس را به حضور امام برده بود مورد غضب و خشم على بن يقطين قرار گرفت او به عنوان انتقام از ارباب خود به خليفه شكايت كرد و جريان لباس را در اختيار او گذاشت و از روابط خاص او با امام هفتم سخنها گفت به حدى كه هارون را بر خشم و غضب و ناراحتى واداشت.
هارون به على بن يقطين متغير گرديد و او را مورد غضب وقهر خود قرار داد. همان وقت، لباس مخصوص اهدائى خود را از او درخواست نمود.
على بن يقطين گفت: بهتر است برخى از خدمتگزاران خود را مأمور سازى تا آن لباس را از صندوق مخصوصى كه در خانه قرار دارد بياورد؟
هارون دستور داد تا با نشانى كه على داده است به منزل او برود، وخلعت خليفه را بياورد.
خدمتگزاران هارون با نشانى خاص و كليدى كه گرفته بودند به سراغ منزل على رفتند و آن لباس را در بستهء مخصوص به حضور خليفه آوردند هارون مشاهده كرد كه همان لباس در جايگاه خاص با همان كيفيت نخستين، و نپوشيده آماده است خود شرمنده و متأثر گشت و قسم خورد ديگر حرفهاى سخن چينان را دربارهء او باور نكند و از وزير مشاور خود معذرت بطلبد و جائزهاى هم به او داد و دستور داد هزار تازيانه، به غلام سخن چين بنوازند.
ميان دو كس جنگ چون آتش است * سخن چين بدبخت، هيزم كش است پانصد تازيانه به بدن عريان او نواختند او در زير همان تازيانه ها جان سپرد.
على بن يقطين خوشحال و شادمان از حضور هارون بيرون آمد و در دل خود از عنايت امام هفتم (عليه السلام) بسيار سپاسگزار و خرسند بود.
2. وضوء:
" از سوى امام هفتم (عليه السلام) دستور داشت كه در تشكيلات خلافت، وضوى خود را همانند اهل تسنن انجام دهد تا روزى كه خود امام دستور ثانوى صادر نمايند.
او طبق فرمودهء امام رفتار مى كرد اطرافيان و جاسوسان خلافت، در مورد تشيع و روابط او با امام هفتم مطالبى به اطلاع هارون رساندند و مخصوصا بر اين نكته تكيه داشتند او