مدينه ملاقاتى با امام داشت كه از امام در مورد تحريم خمر از نظر قرآن سوالى نمود وبا پاسخ قانع كننده ومنطقى او روبرو گرديد به حدى كه نتوانست اعجاب وشگفتى خود را مخفى نگه دارد وعلم وافر ودانش انبوه او را مورد تأييد وتصديق قرار ندهد. (كه در بخش تفسير آمده است) بار دوم به هنگام رد مظالم پدرش منصور با امام (عليه السلام) روبرو گرديد مهدى مى خواست اموالى را كه از امام صادق (عليه السلام) بوسيله پدرش ضبط گرديده است به امام باز گرداند از امام پرسيد حدود فدك چيست كه من آنرا نيز بازگردانم؟
امام در پاسخ او حدى را براى فدك تعيين فرمود كه درست با حدود امپراطورى اسلام در عصر مهدى مطابق بود به اين ترتيب " كه يك سمت آن كوه أحد سمت ديگر عريش مصر ومرز سوم آن درياى احمر ومرز چهارم آن دومة الجندل بود ".
مهدى با تغير وپريشانى پرسيد: همه ى اينها را كه گفتى حدود فدك است؟
امام - بلى.
مهدى متوجه گرديد كه هدف امام، غصب خلافت وحكومت است كه به زور وعنف از خاندان رسالت باز ستانده شده ودر پاسخ گفت: اينها را كه فرموديد خيلى زياد وقابل مطالعه است. (1) مهدى سخت به خشم آمد واز آن روز فهميد كه فرزندان على (عليه السلام) هنوز حق خود را فراموش نكرده اند وهنوز در استيفاى حقوق خود، به سر مى برند.
مهدى واستفتاء از امام (عليه السلام) برخورد سوم با امام (عليه السلام) هنگام توسعه وگسترش بناى مسجد حرام ومسجد نبوى (عليه السلام) صورت گرفت وداستان آن برخورد، هم چنين است:
" كه در سال 161 ه. ق در اثر نياز مردم به توسعه دو مسجد بزرگ اسلامى كه در مكه و مدينه واقع است مهدى دستور توسعه آن را صادر كرد ولى همسايگان مسجد از فرو