خرمى به آخر مى رسد. اين كاروان روزها، پشت سر هم سپرى مى شوند تا روزها به پايان برسد در پايان به روزى خواهيم رسيد كه من وتو در پيشگاه عدل الهى گرد هم خواهيم آمد ولى تفاوتى كه آن روز با اين ايام دارد اينست كه ستمگران وجنايتكاران خسارت فاحشى خواهند ديد. خسارتى كه به هيچ نوع ديگر قابل جبران نيست ". (1) فتوائى از يك دنيا پرست هارون حرص وولع عجيبى به كنيزكان داشت ودر راه آنان از صرف هر گونه امكانات مالى، مضايقه نداشت گاهى هزاران تومان در راه به دست آوردن خواسته هاى حيوانى خود، صرف مى كرد كه تاريخ زندگانى او سر تا سر مشحون از اين قبيل داد وستدها است.
موردى كه اينجا نقل مى گردد از ديگر نظر مطرح است وآن ارتكاب مخالفت ظاهر شرع و خبرگيرى فتوا از يك روحانى نماى دنيا پرست است كه نظير آن در جهان كم نيست.
او روزى به يكى از كنيزكان پدرش هادى عشق وعلاقه پيدا كرد واز او درخواست نمود ولى او امتناع ورزيد از آن نظر كه همخوابه ى پدرش بوده است، ودر اسلام از نظر حفظ احترام پدر ومصالح ديگرى كه اطلاع نداريم همسران پدر بر فرزند حرام است.
هارون شيفتگى وعلاقه شديدى به آن كنيزك پيدا كرده بود به حدى كه نمى توانست از او بگذرد پى ابى يوسف روحانى دربارى فرستاد واز او در اينباره استفتاء نمود ونظرش را مورد سوال قرار داد. او بر خلاف قرآن وروش پيامبر اسلام، به نفع خليفه چنين فتوى صادر فرمود: خليفه اين چنين نيست هر چه زن ادعا كند مورد قبول واقع شود گفتار او مورد تصديق نيست شايد دروغ مى گويد!! او در اين باره بر خلاف نص اسلام كه مى گويد:
زنان در مورد خودشان، مورد تصديق وگواهى است فتوا داد وخليفه را شادمان ساخت او يكباره مبلغ صد هزار درهم به ابو يوسف عنايت فرمود! (2)