دست بوده باشد! (1) او ديگر بار به آموزگار پسرش محمد امين صد هزار درهم داد ولى اگر به خاطر تعليم و تربيت بود نوش جان معلم باد! كه هنرش بيش از آن ارزش دارد، نه بلكه به خاطر دو بيت شعرى بود كه در تملق وچاپلوسى شاگردش سروده بود كه به او نويد مى داد او وارث حكومت وخلافت خواهد گرديد ". (2) ابن عطايا وعنايات شهبانو وملكه عالى مقام خلافت، در عصرى صورت مى گرفت كه فقر وفلاكت وگرسنگى به اغلب هموطنان، رنج وشكنجه مى داد واغلب با بيچارگى وناتوانى به سر مى بردند.
نامه اى از امام به هارون اطرافيان هارون كه عنوان اهل علمى وروحانيت را يدك مى كشيدند وبا القاب پر طمطراق مذهبى وعلمى (مفتى - قاضى القضاة) ناميده مى شدند دور هارون را به خاطر دنيا وگردآورى مال گرفته بودند هدف آنان حمايت وپشتيبانى از ستمگر در سنگر مذهب وروحانيت بود تا ابعاد حكومت او را وسيعتر وگسترده تر سازند ونفوذ آنرا تا اقشار مذهبى ومردم عادى وساده لوح كه به زندگى ساده وبسيط قانع هستند، بكشانند. از اينرو كمتر ديده مى شد كه يكى از آنان محض جلب خشنودى ورضايت خدا هارون را خشمناك يا متأثر سازد واو را به حقيقت زندگى وآرمان هاى انسانى ومعنوى رهنمون گردند از اين رو نياز به پند واندرز وموعظه وهشدار نسبت به او بسيار ضرورى ولازم بود مگر نه اينست كه با ارزش ترين جهادها سخن حقى است كه در پيشگاه ستمگر به زبان آيد از اينرو امام (عليه السلام) روزى از درون زندان " سندى بن شاهك " در مورد توجه دادن به عواقب كار ستمگران نامه اى به اين مضمون به هارون نوشت:
" هارون! هر روز ناگوارى كه از من سپرى مى گردد از تو هم همانند آن يك روز به خوشى و