پس از ملاحظه اين دو روايت خوانندگان محترم بتوجيه " صدوق " توجه فرمايند. وخلاصه آن توجيه اين است: در قرآن كريم عناوين وصفاتى از قبيل كلام الله - وحى الله - قول الله وكتاب الله براى قرآن ذكر شده لكن عنوان مخلوق بر قرآن اطلاق نشده وچون اين صفت وعنوان در قرآن وارد نشده ما هم از اطلاقش بر قرآن خوددارى ميكنيم. وسرش اين است كه گاهى مخلوق در لغت بمعنى مكذوب ناميده شده، گفته ميشود: كلام مخلوق اى مكذوب. سپس آيه " وتخلقون افكا " و " ان هذا الا اختلاق " را هم گواه بر اين معنى قرار داده و نتيجه گرفته است كه هر كه بگويد قرآن مخلوق بمعنى مكذوب است كافر است.
وهر كه بگويد غير مخلوق بمعنى غير مكذوب است راست وحق وصواب گفته است.
وهر كه بگويد غير مخلوق بمعنى غير محدث (قديم) وغير منزل است نا حق و باطل گفته است.
(11) عقيده هشام بن الحكم راجع بتعذيب كودكان عقيده " هشام بن الحكم " اين است كه بر خدا روا نيست كه كودكان را عذاب فرمايد، بلكه كودكان در بهشت متنعم ميباشند.
راجع به اين موضوع نظريههاى مختلفى اظهار شده:
1 - " خوارج " را عقيدت آن است كه كودكان محكوم بحكم پدرانشان ميباشند. كودكان مؤمنان، بحكم ايمان پدرانشان، محكوم بايمان. وكودكان كفار، بحكم كفر پدرانشان. محكوم بكفرند.
كودكان مؤمنان براى هميشه در بهشت متنعم، وكودكان كفار براى هميشه در دوزخ معذب ميباشند.
3 - بعضى از اماميه مانند " صدوق " و " اشاعره " باستثناى " ابو الحسن - اشعرى " گويند: پروردگار در آخرت آتش افروزد وكودكان را امر بورود در آن فرمايد پس هر كودكى كه وارد آتش شود خداوند درباره وى فرمايد اگر اين