محتمل است كه راجع به نبوت خاصه باشد. يعنى از مقدمات قبل نتيجه شد كه وجود پيمبر در هر عصر و زمانى لازم است ولى طريق تعيين شخص پيمبر در هر عصر و زمان مانند زمان موسى و عيسى و محمد (ص) كه عبارت از نبوت خاصه است قبلا بيان نشده و با اين جمله امام مىخواهد طريق تشخيص پيمبر را بيان كند و خلاصه بيان اينست كه: نبوت خاصه بوسيله دلائل و براهين يعنى معجزات و خارق عادات و غالب بودن مدعى نبوت در علم بر اهل زمان ثابت مىشود.
و محتمل است كه منظور از جمله مزبور اثبات امامت باشد يعنى از مقدمات بالا دو چيز استفاده مىشود:
1 - لزوم بعثت انبياء.
2 - وجود راهنما و مدير اجتماع بشرى و آمر و ناهى كه عبارت از امام است در هر عصر و زمان.
و طريق شناسائى امام تعيين و تنصيص و معرفى پيغمبر است. و ضامن صحت تنصيص و گفتار پيغمبر راجع به معرفى امام همان معجزاتى است كه بوسيله آنها نبوت پيغمبر ثابت شده است. پس با معجزات پيمبر دو چيز ثابت مىشود: نبوت خودش و امامت كسى كه از طرف او تعيين و معرفى مىگردد.
و مراد از نشانه صدقى كه بايد همراه امام باشد، همان نص پيغمبر است. يا مراد اينست كه دليل اثبات وجود امام در هر عصر و زمان همان دليل اثبات نبوت است يعنى با همان ادله و براهين عقلى كه لزوم بعثت پيمبران را اثبات مىكنيم لزوم نصب و تعيين امام را نيز اثبات مىنماييم.
(4) روايتى كه راجع به اختيار و آزادى بشر بوسيله هشام بن الحكم رسيده است " علام مجلسى " قدس سره در جلد سوم بحار الانوار در باب اختيار و استطاعت روايتى از " هشام بن الحكم " آورده كه خلاصه آن به فارسى چنين است: