هشام بن الحكم ، مدافع حريم ولايت (فارسي) - سيد أحمد صفائي - الصفحة ١٩٩
صلاح مردم در زندگى و ادامه حيات آگاه است.
" د " - مردم در معاش ومعاد خود نيازمند به مدير و مدبرى كه كارهاى آنان را اداره نموده طريق زندگى دنيا و نجات از عذات آخرت را بديشان بياموزد مىباشند.
چه پر واضح است كه انسان مانند حيوان به تنهايى نمىتواند زندگى خود را اداره نمايد بلكه ناگزير نيازمند به تشريك مساعى همنوع خود مىباشد كه ضروريات زندگى را به معاونت ايشان تهيه نمايد مثلا يكى زراعت كند ديگرى گندم آرد كند، سومى نان بپزد، چهارمى جامه بدوزد، پنجمى خانه بسازد، ششمى آهنگرى، هفتمى نجارى كند. و بدين منوال هر فردى متصدى رفع قسمتى از نيازمنديهاى نوع باشد تا آنكه اجتماع بشر صورت پذيرد و بدين جهت ناگزيرند كه از نظر روابط اجتماعى و معاملات و مناكحات و ساير معاونتها و شركتها قوانينى داشته باشند كه حدود و حقوق هر يك را معين نمايد.
خلاصه آنكه بقاء انسانى نيازمند به مشاركت و معاونت افراد با يكديگر است و مشاركت و معاونت ناگزير از معامله و مبادله و ارتباطات است و معامله و مبادله بايد بر اساس قانون عدلى باشد و قانون عدل، مقنن عادل لازم دارد. و روا نيست كه در اجتماعى مردم به نظريات و هوى و هوسهاى خود واگذار شوند، چه در اين صورت اختلاف و هرج و مرج بر آن جامعه حكومت خواهد كرد زيرا هر يك از افراد آنچه به نفع اوست عدالت و آنچه به زيان اوست ستم پندارد.
و به حكم ضرورت مقنن بايد از نوع بشر باشد و ملك براى اين معنى صلاحيت ندارد، زيرا كه قواى اكثر مردم قادر بر ديدن ملك نيست مگر آنكه به صورت بشر متشكل شود و فقط عده مخصوصى كه انبيا هستند به نيروى قدسى و روحانى مىتوانند ملك را به بينند و بر فرض اينكه ملك به صورت بشر ظاهر شود و همه او را مشاهده كنند (چنان كه جبريل به صورت دحيه كليى ظهور مىكرد) امر بر مردم مشتبه شود و بين ملك و بشر فرق نگذارند چنان كه خدا فرموده " ولو جعلنا ملكا لجعلناه رجلا و - للبسنا عليهم ما يلبسون ".
(١٩٩)
مفاتيح البحث: اللبس (1)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 ... » »»
الفهرست