بدون ماهيت است. پس تمام مفهومهاى اسماء و صفات از ذات حق خارج مىباشند.
و صدق مفهوم اسماء و صفات بر ذات خدا از قبيل صدق ذاتيات بر ماهيت نيست، زيرا كه خداوند از ماهيت منزه است. و مانند صدق عرضيات بر معروض نيست، چه اين مفاهيم قيام بذات حق ندارند و عارض بر ذات نيستند، لكن ذات حق با وحدت و بساطتش منشأ انتزاع اين مفهومات مىباشد و اين مفاهيم منتزعه به خدا اطلاق مىشود. پس مفاهيم متعدد و متكثر و همه مغاير با وجود حق مىباشند. و اگر عين ذات حق باشند تعدد آلهه لازم آيد.
يادآورى سودمند - متكلمين در اينكه آيا اسم خدا عين مسمى است يا غير او اختلاف كرده اند اكثر " اشاعره " قائل شده اند به اينكه اسم خدا عين مسمى است. " اماميه " و " معتزله " قائل به مغايرت مىباشند. و اخبار و روايات مذهب اماميه و معتزله را تأييد مىكند. و چون قول بعينيت به ظاهر بسيار سست مىنمايد گو اينكه كلمات اشاعره صريح و قابل توجيه نيست مع ذلك بعضى در مقام تأويل و توجيه گفتار آنان بر آمده اند:
" شارح مقاصد " گفته است اسم عبارتست از لفظ مفردى كه براى معنى وضع شده باشد و اين تعريف شامل اقسام كلمه مىشود در صورتى كه قيد استقلال و تجرد از زمان را ضميمه نكنيم. و با قيد استقلال معنى و تجرد از زمان مقابل فعل و حرف خواهد بود و مسمى عبارتست از معنايى كه اسم براى آن وضع شده و تسميه عبارتست از اختصاص دادن لفظى به معنايى، و گاهى از تسميه معناى نامبردن چيزى را اراده مىكنند. على ايحال ترديدى در مغايرت امور سهگانه (اسم و معنى و تسميه) نيست و نيازمند به توضيح نمىباشد. فقط چيزى كه محتاج به توضيح است مذهب بعضى از اصحاب ما است كه اسم را نفس مسمى قرار داده اند و فرمايش شيخ اشعرى است كه گفته است اسماء الهى سه گونهاند:
1 - اسمى كه عين مسمى است مانند " الله " كه دلالت بر ذات مىكند.
2 - اسمى كه غير مسمى است مانند " خالق " و " رازق " يعنى اسمائى كه