دلالت بر فعلى از افعال الهى مىكند.
3 - اسمى كه نمىتوان گفت عين مسمى است و نمىتوان گفت غير اوست مانند عالم و قادر و هر اسمى كه دلالت بر صفتى از صفات خدا مىنمايد.
اما تسميه، غير اسم و مسمى است. سپس شارح مقاصد توضيح داده و گفته است كه مراد اشاعره از تسميه لفظ و از اسم مدلول و مفهوم اوست چنان كه مراد به وصف، لفظ واصف، و مراد به صفت، مدلول لفظ است، و مراد اصحاب از مدلول مدلول مطابقى است. بدين جهت بطور اطلاق گفتهاند كه اسم عين مسمى است، چه مقطوع است كه مدلول خالق چيزى است كه داراى خلق است و مدلول خالق خود خلق نيست، و مدلول عالم چيزى است كه داراى علم است نه خود علم، ولى شيخ مدلول را اعم از مطابقى قرار داده و در اسماء صفات معانى مقصوده را اعتبار كرده و گفته است مدلول خالق خلق است و خلق غير ذات است و مدلول عالم علم است و علم نه عين ذات است و نه غير ذات.
به هر جهت منظور از نقل قول " شارح مقاصد " اينست كه خوانندگان محترم از گفتار اشاعره اطلاع يابند. چنان كه از گفتار شارح مقاصد استفاده مىشود بعضى از اشاعره تمام اسماء الهى را عين مسمى دانند و بعضى پاره يى از اسماء را عين مسمى دانند. و روايات اهل بيت عصمت و طهارت صريح در مغايرت اسم با مسمى است و بهترين روايتى كه مغايرت اسم را با مسمى با دليل و برهان بيان كرده است همين روايت هشام است. روايات ديگر هم در اين زمين وارد است و ما به ذكر يكى از آنها اكتفا مىنماييم:
" ثقة الاسلام كلينى " در " كتاب اصول كافى " بسند خود از " امام صادق (ع) " روايتى آورده كه خلاصه آن به فارسى چنين است:
" امام صادق (ع) " فرمود هر كس خداوند را به توهم پرستش كند كافر است يعنى بدون اينكه يقين بوجود او و صفاتش داشته باشد يا اينكه توهم كند كه خداوند به وهم ادراك مىشود و محدود به حدود وهم اسم. و هر كس اسم خدا را