عفونتهاى ديگر خوددارى كند نجات يابد. و هر كه با روح خدا مخالفت كند زيان و هلاكت بيند.
پس از بيان مذاهب و خرافات فرق ثنويه توجه خوانندگان را بروايت جلب نموده مىگوييم:
از فرمايش امام " صادق " (ع) چنين استفاده مىشود كه " ديصانيه " قائل به قدم طينت يعنى ظلمت مىباشند و امتزاج نور و طينت را حادث مىدانند و امام (ع) از دو راه بطلان مذهب آنان را اثبات فرموده است:
1 - اينكه مىگويند خدا دائما از طينت موذيه رنج مىبرد و به هيچ وجه قادر به نجات خود از چنگال وى نبود مستلزم ناتوانى خدا و ناتوانى نقص است و به حكم عقل ساحت خداوندى كه پديد آورنده نظام جهان است از نقص منزه است، و نيز اين ناتوانى مستلزم نيازمندى به كسى است كه اين دشمن را از او دور سازد و دفع نمايد و نيازمندى با وجوب وجود منافات دارد.
2 - چنانچه جهان از امتزاج نور با طينت پديد آمده باشد خارج از دو صورت نيست. زيرا طينت ازليه يا مرده است يا زنده اگر طينت ازليه زنده و دانا و تواناست پس هر دو يعنى هم طينت و هم نور واجب بالذات مىباشند، چه به دليل عقل و نقل ثابت شده كه ممكن قديم نيست و جهان هم كه از اين دو جزء واجب بالذات تركيب شده فنا ناپذير خواهد بود، چه فنا و مرگ در مركبات به انتفاء يكى از اجزاء آنها محقق مىشود بنابر اين جاى اين سؤال خواهد بود كه فنا و مرگ از كجاست؟
و محتمل است كه جمله (فنا و مرگ از كجا است) براى الزام آنان باشد به اعتراف بر خلاف عقيده خودشان، چون ايشان براى اينكه مرگ و فنا را تفسير كنند و مستند به ظلمت نمايند ظلمت را مرده و جاهل معرفى مىكنند به فرض اول بايد ملتزم شوند كه فنا و مرگى در عالم نيست يا علم ديگرى براى مرگ معرفى كنند. و اگر طينت ازليه چنان كه مىگويند مرده و نادان و ناتوان باشد چگونه در مقابل نور كه زنده و دانا و تواناست مىتواند عرض اندام نموده او را آزار كند. بعلاوه چنين موجودى