از مردم، بى نياز بودند، اگر مايليد او را بيازمائيد تا آنچه گفتم، بر شما آشكار شود ".
گفتند: " اين پيشنهاد خوبى است، او را مىآزمائيم، و در حضور شما مسأله يى فقهى از او مىپرسيم، اگر به درستى پاسخ داد، ما ديگر اعتراضى نخواهيم داشت و بر همگان درستى نظريه ى خليفه، روشن مى گردد، و اگر نتوانست پاسخ دهد نيز مشكل ما حل مى شود، و خليفه از اين ازدواج منصرف مى گردد ".
مأمون گفت: هر وقت خواستيد، مىتوانيد او را امتحان كنيد.
سؤالات يحيى بن اكثم عباسيان به " يحيى بن اكثم " كه قاضى آن زمان بود، مراجعه كردند و به او وعده ى پاداش هنگفتى دادند تا از امام جواد (عليه السلام) مسأله يى بپرسد كه او پاسخ آن را نداند، و يحيى پذيرفت، آنگاه نزد مأمون بازگشتند، و از او خواستند، روزى را براى اين كار تعيين كند.
مأمون روزى را تعيين كرد، و همه در آن روز گرد آمدند، مأمون فرمان داد در بالاى مجلس براى امام جواد (عليه السلام) جايى را تعيين كردند، امام وارد شد، و در محلى كه تعيين شده بود، نشست، يحيى بن اكثم روبروى او نشست، ديگران نيز در جايگاه خود قرار گرفتند، و مأمون هم كنار امام نشسته بود.
" يحيى بن اكثم " به مأمون گفت: اجازه مى دهيد از ابو جعفر سؤالى بنمايم؟
مأمون گفت: از خود او اجازه بخواه!
يحيى به امام رو كرد و گفت: فدايت شوم، اجازه مى دهى سؤالى مطرح كنم؟
امام فرمودند: اگر مى خواهى بپرس.
يحيى گفت: فدايت شوم، در مورد كسى كه در حال احرام، شكارى را بكشد چه مى فرمائيد؟
امام فرمودند: اين مسأله صورتهاى فراوانى دارد، آيا در خارج حرم بوده يا در داخل، از حرمت اين كار اطلاع داشته يا بى اطلاع بوده، عمدا كشته يا سهوا و به خطا، شكار كننده عبد بوده يا آزاد، صغير بوده يا كبير، بار اول او بوده كه چنين كارى كرده يا بار دوم، صيد