بخش سوم / ياران و روايتگران از امام جواد (ع)...
امامان پاك ما، همچون پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله) پيوسته در تعليم و تربيت مردم، ساعى و كوشا بودند، آنان در تمام اوقات روز و شب، ملتزم به راهنمايى و تربيت مردم بودند، رفتار و گفتار و معاشرت و حتى هر گوشهء از زندگى روزمرهء آنان، آموزشگر كسانى بود كه با آنان تماس داشتند، هر كس هر وقت با آنان مى نشست غير ممكن بود كه از اخلاق و دانش آنان بهرهمند نشود، اگر سؤالى داشت مى توانست مطرح كند و پاسخ آن را بشنود، و پرسشها هم محدود نبود، آنان هر مشكلى داشتند مى پرسيدند و پاسخ مى گرفتند.
بديهى است چنين مدرسه يى هرگز و در هيچ جا جز در مكتب پيامبران و امامان، نظير نداشته و ندارد، و طبيعى است كه ويژگى و ثمربخشى چنين مكتبى تا چه حد جالب و جاذب بوده است، به همين جهت، خلفاى اموى و عباسى كه مى دانستند اگر مردم متوجه اين ويژگيها شوند به سوى پيشوايان الهى و امامان بر حق، جذب خواهند شد و در چنين صورتى حكومت اين غاصبان، در خطر قرار خواهد گرفت، از اينرو تا آنجا كه برايشان ممكن بود مى كوشيدند تا مردم با پيشوايان واقعى اسلام به صورت آزاد تماس نداشته باشند، و فقط چند سالى در زمان امام باقر (عليه السلام) بود كه به جهت حكومت " عمر بن عبد العزيز " كه تا حدودى رفتارى ملايم و انسانى داشت، و در عهد امام صادق (عليه السلام) به جهت آن كه حكومت اموى رو به زوال، و حكومت عباسى، در اوائل كار بود، مردم توانستند از آن دو امام بزرگوار، به طور نسبى بهرهمند گردند، و مى بينيم كه شماره ى شاگردان و راويان از صادقين (صلى الله عليه وآله و سلم) به حدود چهار هزار نفر رسيد (1) ولى در دورههاى ديگر اصحاب و شاگردان و راويان برخى از ائمه (عليه السلام) بسيار تقليل يافته است، به عنوان مثال، اصحاب و شاگردان و راويان امام جواد (عليه السلام) قريب صد و سيزده نفر بودهاند (2) و اين