او را طلاق داد بر او حرام شد. و چون صبح بردميد، رجوع كرد بر او حلال شد ".
مأمون شگفت زده به خويشان خود كه حاضر بودند، رو كرد و گفت: آيا در ميان شما كسى هست كه اين گونه پاسخ چنين مسأله يى را بيان كند يا پاسخ مسأله ى قبلى را بداند؟
گفتند: نه به خدا سوگند...! (1) بايد توجه داشت كه مأمون با همه ى تظاهرات دوستانه و رياكاريهاى مزورانه، از اين ازدواج جز اهداف سياسى، منظور ديگرى نداشته است، و اهداف او چنين بود:
1. با فرستادن دختر خود به خانه ى امام، آن گرامى را براى هميشه، دقيقا زير نظر داشته باشد و از كارهاى او بى خبر نماند.
2. با اين وصلت، امام را با دربار پر عيش و نوش خود مرتبط، و آن بزرگوار را به لهو و لعب و فسق و فجور بكشاند، و بدين ترتيب بر موقعيت امام، لطمه وارد سازد، و او را در انظار مردم از مقام ارجمند عصمت و امامت ساقط و خوار و خفيف نمايد.
" محمد بن ريان " مى گويد: مأمون هر چه مى كوشيد كه امام جواد (عليه السلام) را به لهو و لعب وادار سازد، موفق نمى شد. در مجلسى كه به عنوان جشن ازدواج امام برپا ساخت، صد كنيز زيبا را كه هر يك جامى پر از جواهرات در دست داشتند، واداشت تا چون امام وارد شد و بر جاى خود نشست به استقبال او بروند، و آنان اين كار را كردند، اما امام هيچ توجهى و اعتنايى به آنان ننمود و عملا فهماند كه از اين كارها بيزار است.
در همين مجلس، مطربى را براى خواندن و نواختن آورده بودند، اما همين كه او كار خود را شروع كرد، امام بانگ بر او زد: " از خدا بترس ". مطرب از صلابت فرمان امام، كه از