متعال از مثقالها واوزانى كه به قدر ذرهء ناچيز باشد از تو سؤال خواهد نمود. (اشاره به آيه شريفه است كه مى فرمايد: " فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره، و من يعمل مثقال ذرة شرا يره ").
نامه را دريافتم، چون خبر نامه و آمدن من به گوش فرماندار سجستان، حسن بن عبد الله نيشابورى رسيد به استقبال من، آمد و به احترام و تعظيم نامه تا دو فرسخ از شهر، بيرون شتافته بود تا چشمش به نامه افتاد، آن را گرفت و بوسيد و روى هر دو چشم خود گذاشت و به من گفت: " حاجت شما چيست؟ " گفتم، مرا خراجى بر گردن است كه در ديوان ماليات شما ثبت است و قادر به پرداخت آن نيستم، دستور داد كه روى آن قلم بگيرند، و مدت طولانى مرا از پرداخت ماليات معاف دارند. پس از آن از تعداد عائله من پرسيد، از تعداد و هزينه عائله ام، او را آگاه ساختم، دستور داد كمك مؤثرى در حق من انجام دادند. فرماندار محل تا در سر كار بود به بركت آن نامهء من از احسان و نيكى مضايقه و كوتاهى نداشت ". (1) هشدار به مسئولين امور استاد شيخ محمد جواد مغنيه لبنانى كه يكى از خدمتگزاران علم و مذهب مى باشد، پس از نقل اين داستان مى افزايد:
" اين حديث مىتواند هشدارى به گردانندگان امور ادارى باشد. آنان به مجرد اشغال يك ميز ادارى رياست يا مديريت، تمام دوستىها و علاقهء برادرى و اسلامى را كنار مىگذارند و تغيير ماهيت داده و كوچكترين مشكل گشايى و چاره سازى در حق گرفتاران و ضعيفان از خود نشان نمىدهند، چنين افرادى بهتر است كمى به خود آيند و بدانند ميز رياست و تشريفات ديگر، همه زوال پذير و فنا شدنى است، فقط آنچه جاودان و هميشگى است نيكوكارى و خدمت به مردم و رفع نيازمندى ديگران است و بس.