آن روز سابقه نداشت ". (1) ابن خلكان مى نويسد " مأمون، دختر حسن سهل را به رعايت مقام و منزلتى كه پدرش در تشكيلات خلافت داشت به ازدواج خود درآورد و در امر عيش و نوش و سرور عروسى، آن قدر خرج و انفاق نمود كه در هيچ عصرى از اعصار و بر هيچ كس تا آن روز معهود و مشهود نيفتاده بود.
مصارف اين امر به آنجا رسيد كه بر عموم هاشميين و سرهنگان و نويسندگان، گوىهاى مشك نثار نمودند كه در هر گويى اسامى قطعات املاك و اراضى و باغات و كنيزكان ماهر، و صفات و مشخصات اسبها و ديگر اموال نفيس، مرقوم و مذكور آمده بود. گويها به دست هر كس مىآمد، مالك آن هدايا نيز مى گشت ". (2) طبرى گويد مأمون هفده روز پيش پدر زنش، اقامت گزيد و جشن عروسى پوران دختر او را ترتيب داد. در اين مدت، به تمام قواى انتظامى و سپاه بر حسب مراتب، خلعت داده شد. مقدار مخارجى كه در حق ايشان نمود پنجاه هزار بار، هزار درهم بود. او سپس اضافه مىكند:
" مأمون به " غسان بن عباد " فرمان داد ده هزار درهم از مال فارس به پدر زن خود تسليم نمايد و منطقهء وسيعى در " فم الصلح " (نام شهرى در كنار رود دجله نزديكى واسط) را در تيول او مقرر دارد و ماليات و خراج اهواز و فارس را تا مدت يك سال به او اختصاص دهد! (3) از اين نوع اسراف كاريها و تبذيرهاى عباسيان، فراوان است ولى حيف است كه صفحاتى چند از كاغذ گران بها [نه هزار تومانى] در اسراف كاريهاى آنان باطل گردد. آنان از محصول زحمات و از دسترنج خود، خرج نمى كردند كه در مصرف آن تأملى به كار ببندند