خدا (صلى الله عليه وآله) پيش من، از آنچه مرا در آن مى بينى، محبوبتر و خوشايندتر است ". (1) به همين جهت امام در بغداد نماند، و با همسرش " ام الفضل " به مدينه بازگشت، و تا سال 220 همچنان در مدينه باقى ماند و بنا به احضار معتصم بود كه دوباره به بغداد بازگشت.
مأمون، در سال 218 هجرى مرگش فرا رسيد، و پس از او برادرش " معتصم " جاى او را گرفت، در سال 220 هجرى معتصم، امام را از مدينه به بغداد إحضار نمود تا از نزديك مراقب فعاليت و تبليغات اسلامى او باشد، و چنان كه قبلا ذكر شد در مجلسى كه براى تعيين محل قطع دست دزد تشكيل داده بودند، امام را نيز شركت دادند، و قاضى بغداد " ابن ابى داود " و ديگران شرمنده شدند، و چند روز بعد از آن " ابن ابى داود " از حسد و كينه توزى نزد معتصم رفت، و گفت:
" به جهت خيرخواهى، به شما تذكر مى دهم كه جريان چند روز قبل، به صلاح حكومت شما نبود، زيرا در حضور همه ى دانشمندان و مقامات عاليه ى مملكتى، فتواى ابو جعفر " امام جواد (عليه السلام) " يعنى كسى كه نيمى از مسلمانان، او را خليفه وشما را غاصب حق او مى دانند، بر فتواى ديگران ترجيح دادى، و اين خبر، ميان مردم منتشر و خود، برهانى براى شيعيان او شد.
معتصم كه مايه ى هر نوع دشمنى با امام را در خود داشت از سخنان ابن ابى داود بيشتر تحريك شد و درصدد قتل امام برآمد، و سرانجام منظور پليد خود را عملى ساخت، و امام را در آخر ذيقعده ى سال 220 مسموم و شهيد نمود.
امامت او فرزند با كفايت امام على بن موسى الرضا (عليه السلام)، بعد از رحلت پدر بزرگوارش، بر مسند الهى امامت و پيشوايى جهان اسلام نشست و رهبرى معنوى شيعيان را به عهده گرفت.
در اثبات پيشوايى ايشان نيازى نيست كه سخن فراوانى به ميان آيد، زيرا او تنها فرزند