قادر است جلو بندگان را بگيرد ولى نظر به حكمت و مصلحت آنان را آزاد گذاشته است.
و اطاعت بندگان هم از نظر اجبار نيست. يعنى خداوند آنان را مجبور به طاعت قرار نداده و اختيار جهان و امر و نهى را هم به آنان واگذار نكرده و آسمان و زمين را بيهوده نيافريده و همچنين پيمبران را براى بشارت و انذار بى جهت مبعوث نفرموده اين گمان، گمان كافران است واى به حال ايشان از آتش.
پير مرد اين اشعار را انشاء كرد:
انت الامام الذى نرجو بطاعته * يوم النجاة من الرحمن غفرانا اوضحت من امرنا ما كان ملتبسا * جزاك ربك بالاحسان احسانا تو آنچنان پيشوائى كه به پيروى و طاعتت انتظار بخشش از خداى رحمن در روز قيامت داريم. تو حقايق و مطالب تاريك را براى ما روشن و آشكار فرمودى خدايت در مقابل نيكى پاداش نيك دهد.
توضيح:
" الف " - دانشمندان در توجيه سزاوارتر بودن گناهكار به احسان و سزاوارتر بودن نيكوكار به كيفر وجوهى گفتهاند كه ما بعضى از آن وجوه را از نظر خوانندگان مىگذرانيم:
1 - اگر بنا شود كه به اعمال اضطرارى كه خارج از قدرت انسان است نكوهش و ستايش و پاداش و كيفرى تعلق گيرد گناهكار اولى به احسان و نيكوكار اولى به كيفر باشد، بدين جهت كه در كيفر بدكاران دو گرفتارى براى آنان خواهد بود: يك گرفتارى عقاب اخروى كه از ناحيه خدا بدانها متوجه مىشود. ديگر گرفتارى دنيوى كه مورد نكوهش و تنفر مردم واقع مىشوند. و در پاداش نيكوكاران دو پاداش براى آنان خواهد بود: يك پاداش اخروى. ديگر پاداش دنيوى كه عبارت از ستايش مردم و محبوب بودن نزد آنها است. و اين از عدل خدا دور است كه دو سود به نيكوكار رساند و دو زيان به بدكار، با اينكه هر دو مجبورند و هيچ يك در عمل خود اختيار ندارند، پس بهتر اين است كه براى برقرار شدن تعادل، نيكوكاران