نكردن باشد، بعضى از وجوه سابقه برمىگردد و با آنها فرقى ندارد. و اگر مراد واقعا تحقق فعل به مجموع دو قدرت و تأثير قدرت خدا و بنده در عرض يكديگر و شركت خداوند با بنده باشد صريحا مخالف با روايات و منطق اهل بيت است و موسى بن جعفر (ع) در پاسخ ابو حنيفه بالصراحه شركت خداوند را با بندگان در معاصى نفى فرموده است.
در كتب معتبره روايت شده كه " ابوحنيفه " از " موسى بن جعفر (ع) " در حالى كه آن بزرگوار پسرى بود كه هنوز به حد بلوغ نرسيده بود پرسيد اى پسر، معصيت از كيست؟ حضرت در پاسخش تحقيقى فرمود كه خلاصهاش چنين است:
واقع بحسب احتمال عقلى از سه حال بيرون نيست. يا از معصيت خداست، يا از بنده، يا از هر دو. اگر از خدا باشد خداوند عادل تر و منصف تر از اين است كه بر بنده ضعيف خود ستم روا دارد، و او را بكارى كه نكرده مؤاخذه كند، پس اين احتمال باطل است. و اگر از هر دو به شركت باشد شكى نيست كه خداوند شريك نيرومند است و شريك نيرومند به انصاف درباره بنده ضعيف سزاوارتر است. در اين صورت هم مؤاخذه ستمكارى است، پس اين احتمال هم باطل است. و اگر از بنده است منفردا پس امر و نهى به او متوجه و كيفر و پاداش وى بجا خواهد بود. " ابو حنيفه " اين آيه را تلاوت كرد " ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم " مرادش اين است كه اين خانواده فضيلت علمى را به وراثت از يكديگر دارا و همه از يك جنس مىباشند و به روايت " علامه مجلسى " در " جلد سوم بحار الانوار " " امام دهم (ع) " در رساله اهوازيه فرموده است. " عباية بن ربعى " از امير المؤمنين (ع) " از استطاعت و قدرت بندگان پرسيد فرمود آيا قدرت و استطاعت تو بر افعال بطور شركت و معيت با خداست؟ يا قدرتت بر افعال بطور انفراد و استقلال است به نحوى كه نيازمند نباشى؟
" عبايه " ساكت و متحير شد. حضرت فرمود: چرا پاسخ نمىدهى؟! عرض كرد چه بگويم؟ فرمود: اگر بگوئى بالاشتراك قادرم تو را مىكشم، زيرا كه اين عقيده مستلزم شرك به خداست. و اگر بگوئى بالاستقلال قادرم نيز تو را مىكشم، چه اين عقيده - موجب ضعف سلطنت الهى است. " عبايه " عرض كرد پس چه بگويم؟ فرمود بگو