علاوه بر اينها ما شرح حال چند تن ديگر از دهها نفر شاگرد مبرز را كه در زندگى او نكته اى اخلاقى و تربيتى به چشم مى خورد مى آوريم و تفصيل آن را به كتابهاى اختصاصى حوالت مىدهيم.
در شرح حال يونس بن عبد الرحمان نوشته اند كه او سلمان عصر خود بوده است و سى رساله در زمينههاى مختلف اسلامى نوشته است و روزگار خود را با تأليف كتاب مىگذراند مگر آنكه مشغول نماز يا زيارت يا ملاقات برادران ايمانى خود باشد. (1) ابن ابى عمير كه از اصحاب امام موسى و امام رضا (عليه السلام) نيز بوده است و از هر دو بزرگوار روايت كرده است و دريافتهاى خود را در زمينههاى مختلف نقل نموده است.
جاحظ درباره او گويد:
" او موثق ترين شخص ميان عامه و خاصه و يكى از زاهدترين فرد روزگار خود بوده است.
فضل بن شاذان گويد:
وارد عراق شدم گفتگويى را شنيدم كه مردى رفيق خود را مورد عتاب قرار داده بود و مىگفت: كمتر به عبادت بپرداز و به زندگى و زن و بچهء خود هم برس! مىترسم در اثر سجدههاى طولانى چشمت آسيب ببيند. او در جواب گفت:
اگر چشم در اثر كثرت سجده آسيب پذير بود در برابر آنهمه سجدههاى طولانى چشمان ابن ابى عمير كور مى گشت در صورتى كه چنين نبود.
او نيز به علت تقرب و نزديكى به امام از شر هارون، ستمگر عصر خود دور نماند او را نيز به حبس افكندند تا از ياران و خواص ديگر امام كسب اطلاع نمايند و اسرار امام را از او دريابند ولى او با جوانمردى كامل با آن همه شكنجه و آزار امتناع ورزيد و سرى را فاش نساخت و در پايان با پرداخت يكصد و بيست هزار درهم آزاد گرديد او هنگام دستگيرى نوشتههاى خود را از بيم لورفتن، در زير خاك دفن كرده بود پس از آزادى به سراغ نوشته هايش رفت قسمتى از آنها در اثر رطوبت از بين رفته بودند از اين رو در پارهاى از احاديث،