" وقتى انسانى از دنيا مى رود وداراى فرزند باشد، تنها پدر ومادر همسر از ميراثش سهمى معين مى برند واساس ميراثش به فرزندان تعلق دارد به فتواى على (عليه السلام) (با وجود فرزند) عموها مطلقا در مال متوفى حقى ندارند هارون مى دانى كه فتواى على همان فتواى پيامبر است وامت اسلام فتواى او را صحيح وصائب مى دانند شما مى توانيد از همين نوح بن دراج كه او را به قضاوت كوفه وبصره گماشته اى سوال كنى. اوست كه حديث: " اقضاكم على " (يعنى عادلترين داور ميان شما على است) را از پيامبر وعمر بن خطاب نقل كرده است وقتى على داورتر از همه ى داوران باشد فتوايش هم جاى بحث وگفتگو نخواهد بود.
هارون پرسيد:
شما فرزندان على، به كدام جهت به خودتان اجازه مى دهيد كه ملت اسلام، شما را فرزند پيامبر بدانند در صورتى كه شما فرزندان على وفاطمه هستيد ملاك نسب در سلسله نسب پدر است نه مادر در صورتى كه پيامبر پدر مادرتان بوده است نه پدر خود شما؟
امام پرسيد:
هارون من از شما سوالى مى كنم كه با صراحت پاسخ آن را بدهيد.
اگر امروز پيامبر اسلام سر از خاك بردارد ودو باره پا به دنيا نهد وزندگى را شروع نمايد واز تو دخترت را خواستگارى كند آيا او را به دامادى مى پذيرى يا نه؟
هارون: البته البته من به چنين وصلت به عرب وعجم وقريش افتخار ومباهات مى نمايم كه با فرستاده ى خدا وپيامبر اسلام خويشاوند وفاميل مى گردم.
امام فرمود:
هارون: تو پيامبر را به دامادى مى پذيرى ومباهات هم مى كنى. اما اگر پيامبر كه درود خدا بر او باد! بدنيا بيايد نه از من، دخترم را خواستگارى خواهد نمود ونه من دخترم را به او خواهم داد. هارون با تعجب پرسيد چطور؟
امام: براى اينكه من از صلب پيامبر به وجود آمده ام، وتو از صلب او نيستى! وقرآن