ديوارها متوارى مى گردد و از ديدگاه تماشاگران و سرآبها و چشمهها اجتناب مىورزد و از محل افتادن ميوهها و آستانههاى منازل و شوارع و مساجد پرهيز مىكند و رو به قبله و پشت به سوى آن نمىكند و لباس خود را از آلودگى حفظ مىكند هر كارى كه خواست انجام مىدهد. (1) هنگامى كه او جواب سوال خود را با توجه به فروع واجب و مستحب و مكروه مسألة، با عبارت ساده و كوتاه از او شنيد خود را آمادهء طرح سؤال ديگرى نمود و آن اينكه منشاء معصيت از كيست؟ او نگاه كنجكاوانه و نافذ خود را به سوى ابى حنيفه افكند و فرمود بنشين تا پاسخ تو را بگويم ابوحنيفه سراپا گوش شد و با دقت به سخنان او گوش فرا داد و گفت: " معصيت يا بايد از آفريده يا آفريدگار او و يا هر دو با هم سر زند: اگر آن از طرف خود آفريدگار باشد او عادل تر و با انصاف تر از آنست كه خود سرچشمه معصيت باشد و گناه عمل خود را به آفريده ى خود نسبت دهد و او را در برابر عمل خويشتن، مجازات و مؤاخذه نمايد.
در صورتى كه از هر دو سر زند در اين فرض آفريدگار است كه نيرومندترين شريك ها را تشكيل مى دهد و شريك نيرومند سزاوارتر است كه تحمل مجازات را از بنده ى ضعيف و ناتوان خود تحمل كند يا او را عفو نمايد و اگر معصيت تنها از بنده باشد و حقيقت هم اينست پس اگر از او بگذرد با كرم و احسان خويش رفتار نموده است و اگر مجازات و كيفر دهد در اثر گناه و عمل خويشتن سزاوار آن بوده است.
ابوحنيفه با استماع اين استدلال متين از آن كودك نابالغ، قانع و متعجب گرديد و راه خويش را پيش گرفت بى آنكه به ملاقات امام صادق (عليه السلام) رسيده باشد و با خود مى گفت نوادگان خاندان رسالت، علم را يكى از ديگرى به ارث برده اند و همگان عالم و