" عموزادگان من! بعد از اين واقعه ديگر شعر نسرائيد بعد از آنكه قافيه ها در بيابانها دفن گرديد وما از آن افرادى نگشتيم كه ميان ما دادرسان قضاوت كنند بلكه قاضى وداور ما شمشيرها گرديد، ستمگر ما نبوديم كه به شما ظلم كرده باشيم بلكه اين حكم قضاوت شمشير بود اشتباه كار از نخست اين بود كه ما بد قاضى انتخاب نموديم ".
او دستور داد كه يكى از اسيران را توبيخ واذيت نمودند، وسپس او را كشتند وبه تدريج با ديگر اسيران هم همين معامله را انجام داد.
دعبل خزاعى در اشعار معروف " تائيات " خود اشاره اى به اين موضوع دارد جائى كه مى سرايد:
مدارس آيات خلت من تلاوه ء * و منزل وحى مقفر العرصات قبور بكوفان، وأخرى بطيبة * و اخرى بفخ، يا لها صلوات وأخرى بارض الجوزجان، محلها * و قبر بيا خمرى، لدى الغربات يا خمرى محلى است در 16 فرسخى كوفه كه شهادت امام ابراهيم از سادات علويين در آنجا صورت گرفته است.
تهديدات هادى پس از پيروزى ظاهرى دستگاه جبار هادى عباسى وسركوب نهضت فخ او تهديدات خود را نسبت به بزرگان ورؤساى علويان آغاز نمود وامام موسى بن جعفر (عليه السلام) عامل ومحرك اين انقلابات معرفى گرديد او در ضمن گفتارهاى خود اظهار كرد: " به خدا قسم نهضت و خروج حسين با الهام از موسى بن جعفر (عليه السلام) بوده است او در پى اجراى اوامر موسى (عليه السلام) بوده است چون محبت وعلاقه ى او در دل تمام علويان ريشه دوانيده است ودر ميان علويان تنها اوست كه صاحب سفارش در ميان اهل بيت مى باشد، خدا مرا هلاك كند اگر او را به قتل نرسانم!! " (1)