" شيخ مفيد " عقيده اش راجع به حقيقت انسان مطابق عقيده اكثر فلاسفه و متكلمين شيعه است، يعنى چنان كه در بالا گفتيم او معتقد است كه انسان عبارت است از روح كه جوهر مجرد فعال و دراك و متصرف در بدن مىباشد.
اينك خلاصه ترجمه عبارت " شيخ مفيد " را در پاسخ سؤال از حقيقت انسان براى خوانندگان مىنگاريم:
" جواب - همانا انسان چيزى است كه " بنى نوبخت " گفتهاند و از " هشام بن الحكم " هم حكايت شده. اخبارى كه از موالى ما رسيده دلالت بر مذهب و عقيده ما دارد و آن اينست كه انسان چيزى است كه قائم به خود مىباشد (يعنى جوهر است)، نه او را حجم مىباشد نه حيز و بر او تركيب و حركت و سكون و اجتماع و افتراق روا نباشد و او همان چيزى است كه حكماى اوايل او را جوهر ناميده اند و همچنين هر موجود زنده فعال حادثى جوهر بسيط است. و چنان نيست كه " جبايى " و پسرش و اصحابش گفتهاند كه انسان مجموع مركب و مؤلفى است كه عبارت از بدن است و نيز چنان نيست كه " ابن اخشيد " گفته كه انسان جسم متخلخل در بدن است. و چنان نيست كه " اعوازى " گفته كه انسان جزء لا يتجزى است...
و گاهى از آن حقيقت تعبير به روح مىكنند و بر اين مبنى اخبارى رسيده است كه روح هنگام مفارقت از جسد متنعم و معذب مىشود و مراد اينست كه انسانى كه جوهر بسيط است و روح ناميده مىشود پس از مرگ معذب ومتنعم است و ثواب و عقاب بر او وارد مىگردد و امر و نهى و وعد وعيد به او متوجه مىشود. و كتاب كريم هم بر اين معنى دلالت دارد چه خداوند مىفرمايد: (يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم الذى خلقك فسويك فعدلك في اى صورة ما شاء ركبك) سوره انقطار ماشاء ركبك) سوره انفطار 6 - 8 ترجمه: اى انسان چه باعث شد كه به خداى كريم خود مغرور گشتى (و نافرمانى او نمودى) آن خدائى كه تو را از عدم بوجود آورد و به صورتى تمام وكامل بياراست (و باعتدال اندام و تناسب قوى) برگزيد و حال آنكه به هر صورتى خواستى (جز اين