ب - به استناد بعضى از روايات به هشام نسبت داده اند كه ترك تقيه نموده و مخالف دستور امام دائر به ترك مناظره و امر به سكوت رفتار كرده و در نتيجه مخالفت فرمان سكوت و ادامه مناظره با دشمنان باعث حبس و كشته شدن " موسى بن جعفر " (ع) شده است.
دفاع: 1 - روايات مدح قويتر است، بلكه بعضى ادعاى تواتر آنها را نموده اند.
بعلاوه توثيق و تجليل دانشمندان بزرگ اسلامى نسبت به هشام، روايات مدح را تأييد مىنمايد. بنابر اين هيچ مستبعد نيست كه روايات مدح قدح مجعول و منشأش حسد نسبت به مقام " هشام بن الحكم " باشد. چنان كه اين توجيه را تأييد مىكند فرمايش حضرت " رضا " (ع) كه فرمود: رحمه الله كان عبدا ناصحا اوذى من قبل اصحابه حسدا خداوند رحمتش كند بنده خير خواهى بود، اصحابش از نظر حسد آزارش كردند.
از اين روايت استفاده مىشود كه اصحاب " هشام بن الحكم " با مخالفين در جعل نسبت هاى ناروا همكارى داشتهاند چه خوش گفته شاعر عرب: محسد به خلال فيه فاضلة وليس تفترق النعماء والحسد. يعنى او نظر به صفات فاضلهاش مورد حسد واقع شده است، البته نعمت از حسد تنگ نظران جدائى ندارد بلكه هر دو باهم اند. و بر فرض مجعول نبودن به منظور جمع بين آنها و اخبارى كه دلالت بر مدح هشام و دعا كردن ائمه براى او و احترام مخصوص نسبت به او و مقدم كردنش بر ساير اصحاب با جوانيش و كبر سن سائرين دارند، لازم است روايات قادحه را حمل بر تقيه نماييم و بگوييم كه آنها از نظر تقيه وحفظ جان " هشام بن الحكم " از معصوم رسيده است و مؤيد اين توجيه استرحام حضرت " رضا " (ع) و حضرت " جواد " (ع) با تعليل به اينكه از ناحيه اهل بيت دفاع مىكرد مىباشد. (و ما در قسمت علاقمندى اهل بيت روايات داله بر ترحم آن دو امام را براى او ذكر كرديم). چه اگر هشام گناهكار بود و شركت در خون امام هفتم داشت حضرت رضا و حضرت جواد عليهما السلام براى او استرحام نمىكردند، بنابراين خبرى كه از حضرت رضا (ع) نقل شده و ظاهرش از شركت او در خون امام هفتم حكايت مىكند محمول بر تقيه است. بهترى گواه اين توجيه، فرمايش