موجب كمال عزت شود. و به جريان گذاشتن مال (با كسب و تجارت) نشان كمال انسانيت و راهنمايى مشورت كننده شكر نعمت عقل و خوددارى از آزار مردم نشان كمال عقل و موجب آسايش تن در حال و آينده است.
اى " هشام " خردمند به كسى كه از تكذيبش بيمناك است چيزى نمىگويد.
و از كسى كه مىترسد او را محروم كند چيزى نمىخواهد. و چيزى را كه قادر به انجامش نيست وعده نمىدهد. و چيزى را كه مايه نكوهش و زحمت اوست دل نمى بندد. و به چيزى كه اطمينان به انجام آن ندارد اقدام نمى كند.
" امير مؤمنان على " (ع) اصحابش را به اين امور توصيه مىفرمود: شما را توصيه مىكنم كه در آشكار و نهان از خداى جهان بترسيد. و در حال خشنودى و خشم از راه عدل و انصاف عدول نكنيد. و در حال تنگدستى و بى نيازى از كسب خوددارى ننماييد.
نسبت به كسى كه به شما بىمهرى كند مهر ورزيد. و از كسى كه به شما ستم نمايد بگذريد.
و به كسى كه شما را محروم نمايد عطا كنيد. نگاه شما، عبرت و خاموشى شما، انديشه و سخن شما، ياد خدا باشد. از بخل بپرهيزيد و از سخاوت خوددارى نكنيد، چه هيچ بخيلى به بهشت وارد نشود و هيچ سخاوتمندى به دوزخ نرود.
اى " هشام " خدا رحمت كند آن كس را كه چنان كه شايد از خدا شرم دارد، پس سر و آنچه در آنست از چشم و گوش و زبان و ساير حواس، و شكم و آنچه را كه بدان پيوسته است از آلت تناسل و دست و پا و قلب از حرام نگاهدارى نمايد. و به ياد مرگ و پوسيدن تن باشد. و بداند كه بهشت نتيجه تحمل سختى و ناملائمات و دوزخ زائيده پيروى از هوى و هوس و شهوات است.
اى " هشام " هر آن كس كه از هتك حيثيت و شرافت مردم خوددارى كند روز قيامت خداوند گناهان اوا ببخشايد. و هر آن كس كه خشم خود را از مردم باز دارد خداوند روز قيامت خشمش را از او باز دارد.
اى " هشام " خردمند دروغ نگويد هر چند كه دروغ موافق ميلش باشد.
اى " هشام " در نوشتهيى كه به شمشير پيغمبر آويخته بود اين جملات ديده مىشد: