را بر بد زبان بى شرمى كه باك ندارد از اينكه هر چه بخواهد بگويد و هر چه بخواهند در حق او گويند حرام كرده است. " ابوذر " رضوان الله عليه مىگفت: اى جوياى دانش همانا اين زبان كليد خير و شر است چنان كه به كيسه طلا و نقره مهر مىزنى به دهانت مهر بزن.
اى " هشام " بد بنده يى است بنده دو رو و بد زبان كه در حضور برادر دينى او را ثناى بى حد گويد و در غيابش از و بد گويى كند، نسبت به نعمت و ثروت او حسد ورزد، و هنگاميكه گرفتار شود او را يارى نكند. همانا خوبيى كه پاداشش زودتر مىرسد احسان ببندگان خداست و به ديى كه كيفرش زودتر مىرسد ستمكارى است. و همانا بدترين بندگان كسى است كه مردم از مجالستش براى بد زبانيش دورى كنند. و آيا جز سخن زشت چيزى مردم را به آتش مىاندازد؟! و از نيكى اسلام مرد، ترك كردن امور بيهوده است.
اى " هشام " تا انسان بيم و اميد از خدا نداشته باشد مؤمن نيست و انسان داراى بيم و اميد نخواهد بود مگر آنكه براى دورى از آنچه نسبت به آن اميد دارد و نزديكى به آنچه از آن بيم دارد بيمناك باشد.
اى " هشام " - خداوند بزرگ و عزيز فرمود سوگند به عزت و جلالت و بزرگى و توانائى و نورانيت و رفعت مكانم، هر آن بنده كه خواست مرا بر هواى نفس خويش مقدم دارد روح بى نيازى به او بخشم و آخرت را وجهه همت او قرار دهم و وسايل معاش او را فراهم نمايم و آسمان و زمين را ضامن روزى او قرار دهم و سود از دست رفته او را جبران كنم.
اى " هشام " خشم كليد بدى است كاملترين مؤمنان از جهت ايمان خوش خوترين آنان است. در صورت معاشرت با مردم اگر مىتوانى فقط با كسى معاشرت كن كه از جهت بخشش نسبت به او زبردست باشى نه زير دست.
اى " هشام " با مردم مدارا كن چه مدارا خوب، و بد رفتارى شوم است. همانا مدارا و نيكى و خوش خوئى شهرها را آباد مىكند و روزى را مىافزايد.
اى " هشام " فرموده خداوند: (هل جزاء الاحسان الا الاحسان) آيا پاداش