در نادانيت همين بس كه بجاى تواضع تكبر را وسيله خود قرار دهى.
اى " هشام " اگر مردم گردوى تو را مرواريد خوانند با آنكه مىدانى گردوست از گفتارشان سودى نبردى، و اگر مرواريدت را گردو نامند با اينكه مىدانى مرواريد است از سخن ايشان زيانى نبينى. (منظور اينست كه از مدح و ثناى بيجاى مردم نبايد شادمان شد و از نكوهش بى مورد ايشان نيز نبايد غمين گشت).
اى " هشام " فرستادن پيمبران بسوى بندگان فقط براى راهنمايى و دعوت آنان بسوى خداست. پس هر آن كس كه دعوت پيمبران را بهتر اجابت نمايد معرفتش نسبت به خدا نيكوتر است. و هر آن كس كه معرفتش نسبت به فرمان خدا بهتر باشد خردمندتر است. و هر آن كس كه خردمندتر باشد مقامش در دنيا و آخرت بلندتر است.
اى " هشام " از طرف خدا بر هر بنده فرشتهيى مأمور است كه اگر فروتنى نمايد او را بلند گرداند و اگر بزرگى فروشد او را پست سازد.
اى " هشام " خداوند را بر مردم دو حجت است: آشكار و نهان، حجت آشكار پيمبران و پيشوايان دينند و حجت نهان عقل هاى مردم است.
اى " هشام " همانا خردمند كسى است كه نعمتهاى حلال، او را از سپاسگزارى باز ندارد و شهوات ناروا بر شكيبايى او چيره نشود.
اى " هشام " هر كس كه سه چيز را بر سه چيز مسلط گرداند چنانست كه هواى نفس خويش را در نابود كردن عقل خود يارى كرده است.
1 - كسى كه چراغ نور بخش انديشهاش را به تيرگى آمال و امانى تاريك سازد.
2 - كسى كه سخنان نغز و سودمندش را بگفتهاى بى جا نابود گرداند.
3 - كسى كه مشعل حس پند پذيرى خود را به شهوتهاى نفسانى خاموش نمايد.
اينان بدست خويش نيروى نور افكن عقل خود را نابود كرده اند و هر آن كس كه عقل خويش را نابود سازد، دين و دنياى خود را تباه ساخته است.
اى " هشام " چگونه در پيشگاه خدا عملت پاكيزه و مقبول خواهد شد با اينكه در اثر پيروى هواى نفس عقلت را مغلوب خواهشهاى نفسانى قرار داده و از توجه