(مسأله 1808): نصاب معدن 15 مثقال معمولى طلاى مسكوك است، يعنى اگر قيمت چيزى را كه از معدن بيرون آورده، به 15 مثقال طلاى مسكوك برسد، بايد خمس آنچه را كه پس از كم كردن مخارجى كه كرده است باقى مىماند بدهد.
(مسأله 1809): استفادهاى كه از معدن برده چنانچه قيمت چيزى كه از معدن بيرون آورده، به 15 مثقال طلاى مسكوك نرسد، خمس آن در صورتى لازم است كه به تنهائى يا با منفعتهاى ديگر او از مخارج سالش زياد بيايد.
(مسأله 1810): گچ و آهك و گل سرشور و گل سرخ، بنابر احتياط لازم حكم معدن بر آنها جارى است پس اگر به حد نصاب برسند، بايد خمس آنها را بدون اخراج مؤنه سال بدهد.
(مسأله 1811): كسى كه از معدن چيزى بدست مىآورد، بايد خمس آن را بدهد چه معدن روى زمين باشد، يا زير آن، چه در زمينى باشد كه ملك است يا در جائى باشد كه مالك ندارد.
(مسأله 1812): اگر نداند قيمت چيزى را كه از معدن بيرون آورده به 15 مثقال طلاى مسكوك مىرسد يا نه، احتياط لازم آنست كه چنانچه ممكن است، به وزن كردن يا از راه ديگر قيمت آن را معلوم كند.
(مسأله 1813): اگر چند نفر چيزى بيرون آورند، چنانچه قيمت آن به 15 مثقال طلاى مسكوك برسد، ولى سهم هر كدام آنها اين مقدار نباشد، احتياط مستحب آنست كه خمس آن را بدهند.
(مسأله 1814): اگر معدنى را كه در زير زمين ديگريست بدون اجازه با كندن زمين او بيرون آورد، مشهور فرمودهاند كه آنچه از آن بدست مىآيد، مال صاحب ملك است ولى اين مطلب خالى از اشكال نيست، و بهتر آنست كه با هم مصالحه كنند، و چنانچه به مصالحه راضى نشوند، به حاكم شرع مراجعه