خمس و زكات را بدهد، و اگر از بين رفته باشد، دادن زكات و خمس و قرض بر دادن كفاره و نذر مقدم است.
(مسأله 1997): كسى كه خمس يا زكات بدهكار است و حجة الاسلام بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بميرد، و مال او براى همه آنها كافى نباشد، چنانچه مالى كه خمس و زكات آن واجب شده، از بين نرفته باشد، بايد خمس يا زكات را بدهند، و بقيه مال او را صرف اداى قرضش نمايند، و اگر مالى كه خمس و زكات آن واجب شده از بين رفته باشد، بايد مال او را صرف اداى قرضش بنمايند، و در صورتى كه چيزى باقى باشد، صرف حج كنند و اگر چيزى زياد آمد، به خمس و زكات قسمت نمايند.
(مسأله 1998): كسى كه مشغول تحصيل علم است و اگر تحصيل نكند، مىتواند براى معاش خود كسب كند، چنانچه تحصيل آن علم، واجب عينى باشد، مىشود از سهم فقرا به او زكات داد، و اگر تحصيل آن علم داراى مصلحت عامه باشد، زكات دادن به او از سهم سبيل الله با اجازه حاكم شرع - بنابر احتياط - جائز است، در غير اين دو صورت جائز نيست به او زكات بدهند.
زكات فطره (مسأله 1999): كسى كه موقع غروب شب عيد فطر بالغ و عاقل است و بيهوش و فقير و بنده كس ديگر نيست، بايد براى خودش و كسانى كه نان خور او هستند، هر نفرى يك صاع كه گفته مىشود تقريبا سه كيلو است، از غذاهاى معمول در شهرش مانند، گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنج يا ذرت به مستحق بدهد، و اگر بجاى آن پول هم بدهد كافى است، و احتياط لازم آنست كه از غذاهائى كه در شهرش معمول نيست ندهد هر چند گندم يا جو