مىباشد، و در هر صورت هر كدام آنان كه براى شركت كارى كرده است اگر به قصد مجانى كار نكرده باشد، مىتواند مزد زحمتهاى خود را به اندازه معمولى با حفظ نسبت از شريكهاى ديگر بگيرد، ولى چنانچه مزد معمول بيشتر از مقدار فائدهاى باشد كه در فرض صحت شركت مىبرده همان مقدار فائده را مىتواند بگيرد.
احكام صلح (مسأله 2168): صلح آنست كه انسان با ديگرى سازش كند كه مقدارى از مال يا منفعت مال خود را ملك او كند، يا از طلب، يا حق خود بگذرد كه او هم در عوض، مقدارى از مال، يا منفعت مال خود را به او واگذار نمايد يا از طلب، يا حقى كه دارد بگذرد، بلكه اگر بدون آن كه عوض بگيرد با كسى سازش كند كه مقدارى از مال، يا منفعت مال خود را به او واگذار كند، يا از طلب يا حق خود بگذرد، باز هم صلح صحيح است.
(مسأله 2169): كسى كه مالش را به ديگرى صلح مىكند، بايد بالغ و عاقل و قصد صلح داشته و كسى او را مجبور نكرده باشد، و بايد سفيه و ممنوع از تصرف در آن مال بواسطه ورشكستگى هم نباشد.
(مسأله 2170): لازم نيست صيغه صلح به عربى خوانده شود، بلكه با هر لفظى كه بفهماند با هم صلح و سازش كردهاند صحيح است.
(مسأله 2171): اگر كسى گوسفندهاى خود را به چوپان بدهد