جانها از نور آفريده شده و از نور بدى و زشتى، و از ظلمت خوبى و نيكى، صادر نمىشود اينان نبايد كسى را براى نافرمانى و كارهاى زشت نكوهش نمايند، زيرا كه زشتيها از ناحيه ظلمت مىباشد و از او جز زشتى نبايد انتظار داشت. و نبايد پروردگار را بخوانند و بسوى او تضرع نمايند. چه نور به اعتقاد ايشان پروردگار و خداوند است، و معنى ندارد كه خداوند خود را بخواند و به خود يا به غير پناهنده شود. و نيز هيچ يك از صاحبان اين مقاله حق ندارند به كسى بگويند كار خوبى كردى يا كار بدى از تو صادر شد، زيرا كار بد از ظلمت است نه از انسان، و كار خوب از نور است، و معقول نيست كه نور به خود بگويد اى نيكوكار كار نيكوئى انجام دادى، و شخص ثالثى هم در بين نيست كه او به اين خطاب مخاطب باشد.
بعلاوه مطابق مقاله آنان ظلمت قدرت و توانائيش بيشتر و در حكمت و تدبير از نور، بيشتر است، زيرا بدن كه از مخلوقات اوست داراى نظم و ترتيب و حكم و مصالحى است و همچنين هر چه ديده مىشود ظاهرا از اجسام موجودات ديگر مانند درختان و ميوها و پرندگان و چرندگان، و هر موجودى كه مبدأ چنين موجودات محكم متقنى باشد، بايد خالق باشد نه مخلوق، بنابر اين ظلمت خالق است نه مخلوق.
سپس بعقيده آنان ظلمت نور را محبوس و اسير خود ساخته و حكومت با ظلمت است، و آنچه ادعا كرده اند كه عاقبت دولت و حكومت، بدست نور خواهد افتاد دعوى بدون دليلى است. بنابر اين نور كه اسير و گرفتار چنگال ظلمت است مصدر كارى نيست، چه از اسير و گرفتار چه كارى ساخته است، و با فرض اسارت، شركتش با ظلمت در تدبير منافات دارد، و اگر فرض شركت صحيح باشد، اسارت و حبس، غلط و نادرست است، بلكه بايد گفت نور آزاد و عزيز است.
اضافه بر اين اگر اسارت صحت داشته باشد، ناگزير بايد خوبيها و نيكيها