معنى مصطلح حكما كه عبارت از حدود وجود باشد ووجود بر آن عارض شود نيست چه به اين معنى ماهيت براى خدا ممتنع است، بلكه مراد، حقيقتى است كه هويت و واقعيت هر چيزى به آن بستگى دارد).
" زنديق ": آيا براى خداوند كيفيت و چگونگى مىباشد؟
" امام ": خداوند را كيفيت و چگونگى نباشد، چه كيفيت جهت صفت و احاطه است، (يعنى چون كيفيت صفت زايد بر ذات و محيط بر آن است مانند سفيدى كه زايد بر جسم و محيط بر اوست، از ذات حق منتفى است) لكن كيفيت و صفت را طورى بايد از ساحت مقدسش نفى كرد كه از جهت تعطيل و تشبيه بيرون باشد، چه كسى كه صفت را نفى كرده ربوبيت او را انكار كرده و خداوندى وى را باطل ساخته است، و كسى كه صفت او را مانند غير قرار داده او را شبيه به مخلوقات و مصنوعات كه شايسته ربوبيت و خدائى نيستند نموده، لكن ناگزيريم از اينكه براى حضرتش صفتى اثبات كنيم كه شايسته غيرش نبود، و كسى را با وى در آن مشاركت نباشد، و جز خداوند كسى دانا و محيط به آن صفت و كيفيت نباشد، (يعنى نبايد صفات را به كلى از خدا نفى كرد بطوريكه نقيض آنها براى خدا ثابت شود مثل اينكه قدرت و علم را از خداوند سلب كنيم و بجاى آن عجز و جهل ثابت نمائيم. و نبايد طورى صفات را اثبات كرد كه همانند صفات مخلوق باشد، بلكه بايد براى خداوند علمى اثبات كرد كه مشابه علم مخلوق نباشد، و نيز قدرت و حياتى اثبات كرد كه مماثل قدرت و حيات مخلوق نباشد و همچنين ساير صفات، و مراد از كيفيتى كه شايسته غير خدا نباشد اين معنى است زيرا كه هيچ يك از صفات خدا از مقوله كيف نيست چه مقوله كيف از اجناس عاليه عرض است و در صورتى كه چنين كيفى عين ذات باشد لازم آيد كه ذات حق مركب از جنس و فصل باشد).
" زنديق ": آيا خداوند با تماس با مخلوقات خود مباشر صنعت و خلقت اشياء مىباشد و مانند صنعتگران تحمل زحمت و تعب مىنمايد؟
" امام ": پروردگار برتر از اين است كه مانند صنعتگران، خود مباشر صنعت و