از تمام جهات بسيط و ممتاز از تمام چيزهاست و با هيچ چيز در ذات و صفات مشاركت ندارد، بچه وسيله او را معرفى مىكنيد، و تعريف يا به حد است يا برسم، و چون ذاتش داراى اجزاء نيست حد ندارد، و چون صفت زائد و خاصه لازم ندارد رسم ندارد).
" امام ": خداوند رب و معبود والله است (يعنى تعريف منحصر به حد و رسم نيست بلكه گاهى چيزى را به آثار و افعال معرفى مىكنند چنان كه قوا را به آثار و افعال مىشناسند و ما هنگاميكه مربوبات را ديديم مىدانيم كه ربى دارند، و زمانيكه بندگان را مشاهده كرديم مىفهميم كه معبودى دارند. و گاهى كه وله وتضرع و احتياج موجودات را مشاهده كرديم تصديق مىكنيم كه الهى دارند، بالنتيجه مىفهميم كه در جهان هستى رب و معبود و الهى است كه نگهدار و نگهبان جهان است.) و منظور از اينكه مىگويم (خداوند رب والله است) اثبات اين حروف يعنى الف و لام و هاء يا را و باء براى خدا نيست، لكن بازگشت گفتارم به اين است كه خداوند چيزى است كه آفريننده چيزهاست و اين حروف به اعتبار معنى و مفهوم، اسم خدا مىباشد و رحمن و رحيم و عزيز و امثال اينها نيز اسم آن معنى و حقيقت مىباشند، و اوست معبود جليل و عزيز. (يعنى مراد از اطلاق رب والله و امثال آنها اثبات حروف اين اسماء براى خدا نيست تا تركيب ذات خدا لازم آيد و به توحيدش زيان وارد شود، چه مقصود از اينكه مىگوئيم او الله و رب است، اين نيست كه الف و لام و هاء، يا را و با براى او ثابت است. بلكه مراد اثبات معنى، يعنى صفت فعل است براى خدا به اين معنى كه پرورش دهنده و ملجاء و پناه و خالق و صانع موجودات است پس خدا را به صفت فعل تعريف مىكنيم و اين حروف در لغت براى موصوف به اين صفت وضع شده اند و ذهن از اين حروف به او منتقل مىشود، نه اينكه آن حروف عين او باشند).
زنديق: - آيا براى خداوند انيت و ماهيت مىباشد؟ (يعنى آيا خداوند داراى هستى و هويت و حقيقتى است كه از آن انتزاع وجود و هستى شود؟) " امام ": آرى هيچ موجودى بدون انيت و ماهيت نمىشود (مراد از ماهيت