بگويد نه، منتظر نداى آسمانى مىشوم و هشام هرگز اينطور مناظره نمىكند، شايد اگر تو بودى اينطور مناظره مىكردى، سپس ابن ميثم گفت " انا لله وانا اليه راجعون " اگر هشام كشته شود استاد و بازوى ما از دست مىرود، بعلاوه علم و دانش از بين مىرود.
بنا بروايت ديگر " علامه مجلسى " قدس سره، آخرين مناظره هشام، مناظره ديگرى است كه ما ترجمه آن را ذيلا مىنگاريم:
وزير هرون " يحيى بن خالد " در منزل خودش روزهاى يكشنبه مجلس مناظره اى تشكيل داده بود كه دانشمندان و متكلمين هر ملت وفرقهاى حاضر مىشدند و با يكديگر مناظره مىكردند. هرون از اين مجلس مطلع شد، به يحيى گفت: در منزلت روزهاى يكشنبه چه خبر است و اين مجلس چيست كه در منزلت تشكيل مىشود؟
" يحيى ": اى امير چيزى از اين بالاتر نيست كه رفعت و مقام مرا نزد حضرتت بالاتر سازد و مرا سرافراز نمايد، زيرا كه در اين مجلس صاحبان مذاهب مختلفه اجتماع مىكنند و در اثر مناظره و احتجاج با يكديگر تباهى مذاهبشان براى ما آشكار مىگردد و حق از باطل جدا مىشود.
" هرون ": دوست دارم در اين مجلس حاضر شوم و سخنان آنان را بشنوم بدون اينكه از حضور من مطلع شوند، زيرا ممكن است در صورت اطلاع از حضور من حشمتم آنان را بگيرد و مذاهب خود را آشكار نسازند.
" يحيى ": اين موضوع بسته به اراده امير المؤمنين است هر وقت كه بخواهيد ممكن است.
" هرون ": پس دستت را به سرم گذار و حضور مرا به آنان اعلام مكن.
" يحيى " چنين كرد و اين خبر به معتزله رسيد بين خود مشورت كردند و تصميم گرفتند كه در اين مجلس وسيله گرفتارى هشام را فراهم كنند، به اين ترتيب كه با هشام فقط در موضوع امامت مناظره كنند، چون مىدانستند كه هرون مخالف با