في أصغر من السن الذى فيه أبوجعفر " ارشاد: ص 299، كافى: ج 1، ص 322.
كلينى (قدس سره) در كافى نقل كرده: محمد بن حسن بن عمار گويد: در مدينه در محر على بن جعفر صادق (عليه السلام) بودم، مدت دو سال بود رواياتى را كه از برادرش موسى بن جعفر (عليه السلام) نقل مى كرد مى نوشتم. روزى ابو جعفر الجواد (عليه السلام) داخل مسجد شد، على بن جعفر بدون عبا برخاست، دست آن حضرت را بوسيد و تعظيم كرد، ابو جعفر (عليه السلام) فرمودند: عموجان!
بنشين خدا تو را رحمت كند، گفت: مولاى من! چگونه بنشينم حال آنكه شما ايستاده ايد؟!
چون ابو جعفر (عليه السلام) برگشت، يارانش او را توبيخ كرده و گفتند: چرا او را با كمى سن آن مقدار احترام و خضوع كردى، حال آنكه تو عموى پدر او هستى؟! فرمود: ساكت باشيد، آنگاه ريش خود [را] گرفت و گفت: وقتى خداوند اين پير مرد را براى امامت، اهل نكرد و امامت را به او داد، فضيلت او را انكار كنم؟!! نعوذ بالله از آنچه مى گوييد، من بندهء او هستم.
كافى: ج 1، ص 322.
به هر حال كمى سن آن حضرت، ضررى در مسألهء امامت ندارد، او به علت حامل روح امامت بودن، درياى مواجى از علم ودرايت و كمال بود، حتى در صورت مبسوط اليد بودن، مى توانست فرماندهان لايق و مردان ورزيده را روى كار بياورد و حكومت اسلامى را پياده و اداره كند. والسلام على من اتبع الهدى