اين امور مهم ندارند.
ثانيا، جامعهء اسلامى آن روز عموما و گروه كثيرى از مردم آگاه و خصوصا، طرفداران آل على، توجه خاص به " على بن موسى الرضا " دارند كه بعد از شهادت پدرش مدت 15 سال با درايت خاص اين دوران درهم ريختگى جامعهء اسلامى را گذرانده بود و نفوذ و مقام و موقعيت خاصى از نظر معنوى و علمى در دلها داشت.
البته با اينكه معلوم بود امام رضا (عليه السلام) كسى نيست. كه غافلگير شود و فريب الفاظ و تعارفهاى سطحى و توخالى را بخورد، اما مأمون پيش خود گمان مى كرد كه با اين راه مى تواند آرامشى را در قلمرو حكمرانى خود برقرار سازد و بهرهبرداريهايى بنمايد و يا لااقل با اين اقدام خود، سرپوشى روى كارهائى كه شده بود و يا در نظر بود انجام يابد بگذارد.
ترسيم گوشه اى از چهرهء اجتماعى آن روز خلافت براى اينكه تا اندازه اى به جو اجتماعى آن روز از نظر طرز رفتار حكام بنى عباس آشنا شويم، بد نيست به چند نمونه از طرز رفتار آنان و برنامههاشان در مورد كسانى كه ايشان را مزاحم رياست و هوسبازيهاى خود مى دانستند اشاره شود.
در زمان هارون، افراد متعدد و گروههاى بسيارى، به جرم خوددارى از همكاريهاى ستمگرانه و يا به بهانهء مخالفت با حكام وواليان امور، گرفتار آزار و ناراحتيهاى گوناگون مىشدند، به خصوص در مورد كسانى كه كوچكترين بستگى و علاقهاى به امامان شيعه داشتند و محبت و دوستى نسبت به آل على نشان مى دادند حساسيت خاصى وجود داشت. اختياراتى وسيع به متصديان امور داده مى شد، تا در ايذاء و شكنجهء آنان سپرند، گام تا جائى كه مثلا به دستور يكى از واليان و فرمانداران كه نامش " حميد بن قحطبه " بود، در يك شب 60 نفر از اشخاص آزاده و بيگناه را كه به زندان انداخته بودند سر بريدند و به چاه افكندند. (1)