بخش چهارم / ولايت عهدى، يا يك بازى سياسى...
ساليان متمادى بود اين سوال در ذهن نگارنده خلجان داشت كه چرا امام رضا (عليه السلام) ولايت عهدى مأمون را پذيرفت؟ با اينكه مى دانست او خليفه ى بر حق نيست، و پذيرش ولايت عهدى، نوعى تصحيح و تأييد ضمنى يا صحه گذاردن بر خلافكاريهاى مأمون و ديگر خلفاى عباسى مى باشد.
امام رضا (عليه السلام) چرا به ايران آمد آيا نمى توانست، دعوت مأمون را ولو با شهادت و ايثار جان، رد كند و تن به اين دعوت سياسى در ندهد؟
مبناى امامت و پيشوايى شيعه، انتخاب و گزينش الهى است نه انتصاب و گزينش مردمى؟ پس ولى عهدى و ولايت انتصابى به چه معنى است؟
سوالاتى بود كه مدتها بى جواب بود هر چند كتابهاى متعددى در اين باره مطالعه شده بود ولى هىچكدام گره گشاى مشكلم نبودند تا اينكه اخيرا به جزوه اى به قلم يكى از نويسندگان معاصر، برخوردم كه تا حدودى بازگشايندهء عقده ام بود از اينرو آن جزوه را با كسب اجازه از مؤلف گرامى اش در اين بخش مى آورم تا شايد مشكل ديگران را هم بازگشايى نمايد و در پايان نظرات و دريافتهاى خودم را بازگو مى نمايم. باشد كه مفيد و آموزنده از آب درآيد.
ولايت عهدى يا يك بازى سياسى علت مسافرت آن حضرت به ايران اين بود كه عبد الله معروف به " مأمون " هفتمين خليفه از سلسلهء بنى عباس كه فرزند دوم هارون بود (1)، آن حضرت را به ايران دعوت كرد،