شهادت شهادت پيشوايان در راه خدا وتبليغ احكام الهى همانند زينت و گردنبند عروسان در زندگى آنان مى درخشد و زينت حيات و سرمايهء معنوى و ذخيرهء الهى آنان مى باشد كه در حيات هر كدام از آنان، ثبب شده است آنان يا با شمشير بران يا با زهر و سم ستمكاران به فيض لقاى الهى شتافته اند. شهادت امام رضا (عليه السلام) هم در اثر سمى بوده است كه توسط ايادى مأمون، توسط انگور در محفل مأمون به او خورانده شده بود امام رضا (عليه السلام) پس از حادثه نماز نيمهء تمام عيد فطر، انزوا اختيار كرد، از سوى ديگر مأمون از سوى عباسيان نيز تحت فشار بود كه چرا اقبال بيشترى به علويان و ايرانيان دارد آنان نگران آن بودند كه حكومت از دست عباسيان بيرون رود در صورتى كه در صفحات پيشين مطالعه نموديد كه امام رضا (عليه السلام) ملتزم به هيچ امرى از امور حكومتى نبودند و در حدود وظيفهء امامت و رهبرى روحى و معنوى جامعه، گامهاى روشنگرى در مسير علمى و فرهنگى بر مى داشتند و مردم را به آئين الهى فرا مى خواند، كارى كه در صورت عدم ولايت عهدى هم انجام مى داد ولى مأمون مى خواست خود را از اين تنگناهاى سياسى و بنبستهاى قديمى رها سازد و تنها چاره اى كه مى ديد از ميان برداشتن امام، به صورت بى سر و صدا و پنهانى بود و آن همان شيوه اى بود كه ستمكاران، در مواقع بحرانى از آن بهره مى گرفتند. شيعه به اتفاق اعتقاد دارد كه مأمون به امام رضا (عليه السلام) سم داده است و اين موضوع در كتابهاى عيون اخبار الرضا ج 2، ص 240 و علل الشرايع ج 1، ص 241 و اثبات الوصيتة ص 179 و ارشاد شيخ مفيد ص 335 ومناقب شهر آشوب ج 4، ص 422 و دهها منبع ديگر ذكر شده است و برخى از مورخان غير شيعه هم با آنان، هم رأى شده اند همانند شبلنجى در نور الأبصار ص 145، الفخرى در الأحكام السلطانيه ص 179، مقاتل الطالبيين ص 404 و غير آنها.
مرحوم محدث قمى مى نويسد: " روز وفات امام رضا (عليه السلام) مردم جلو در خانهء امام اجتماع نموده بودند و مى گفتند فرزند پيغمبر كشته شده است و سر و صداى بلندى راه انداخته