اين جهت خلاصه مى كند كه: " على بن موسى بن جعفر (رضا) " را به عنوان كسى كه از هر جهت، شايستگى دارد و از جهت ورع و ديندارى و علم و دانش و ساير فضايل در مورد او اتفاق كلمه وجود دارد، معرفى كند.
در پايان آن نوشته، جريان بيعت همهء بزرگان و اعضاء خاندان خود را در مورد جانشينى امام، بيان مى كند كه چگونه آنان، آگاهانه و آزادانه آن را پذيرا شدند و مصلحت عامه را به مصلحت فردى و قبيلگى ترجيح داده اند.
و اظهار اميدوارى مىكند كه اين موضوع در ايجاد الفت اسلامى، حفظ نفوس و جمع شدن از پراكندگيها، رفع ضديتها و نيز استحكام مرزها، تقويت دين، شكست دشمنان حق و استقامت يافتن كارها مؤثر خواهد بود.
و بالاخره از همگان مى خواهد كه هر چه زودتر و با آغوشى باز آنان نيز اين ا مر را بپذيرند و با امام رضا به عنوان وليعهد! بيعت نمايند و شكرگزار باشند. و هر چه زودتر در مورد اطاعت از خدا و خليفهء خود، بر يكديگر پيشى گيرند.
امام و عهدنامهء مأمون مسلم است كه در تنظيم اين عهدنامه عنايت و دقت فوق العادهاى به كار رفته است. و اصرار و تاكيد فراوانى بوده است كه امام هم مطلبى در زمينهء پذيرش اين مقام بيان كند.
تا بعدا در تمام اقطار و نواحى كشور اسلامى آن روز، انتشار يابد! موقعيت، از جهات مختلف، حساس و قابل توجه است.
بايستى در اين موقعيت ممتاز به مردم و اعضاء جامعهء اسلامى گوشزد شود كه متوجه باشند، تحت عنوان خلافت اسلامى چه كارهاى نامناسبى انجام گرفته است و بالأخص در مورد اهل بيت پيامبر و امامان شايستهء معصوم (عليه السلام) چه كوتاهىهايى شده است كه جامعهء اسلامى نيز قهرا مشمول اين محروميت و ستم ها قرار گرفته است، از اين جهت كه قرنها از پيشوايان شايسته بى بهره بوده اند.
امروز كه زمينه طورى مساعد شده است كه از طرف يك مقام رسمى، عدولى در اين جهت ابراز مى شود و حال آنكه قبلا از طرف حكام و عمال ايشان، در مورد شايستگان