رضا شهنشه خوبان على بن موسى * ابوالحسن كه حريمش پناهگاه بود خدا رئوف ورسولش رئوف واوست رئوف * رضا ورأفت او رحمت اله بود امام ثامن وضامن كه آستانهء او * پناه مردم بى پشت وبى پناه بود شه سرير ولايت كه هر كه از در او * بتافت روى، همه طاعتش تباه بود هماره كشور ايران زيمن مقدم او * قرين شوكت ومحسود مهر وماه بود بگو به خصم كه سلطان دين وخسرو طوس * رضا هميشه نگهدار ودادخواه بود بياز درگه او (پيروى) گدائى كن * گداى درگه اين شاه پادشاه بود 17. دكتر ناظم زاده / معاصر:
در مدح حضرت رضا (عليه السلام) از سربرفت هوش زشوق وصال تو * هرگز برون نمى رود از دل، خيال تو مائيم در حريم تو سرگشته ذره وار * اى آفتاب، خيره زنور جمال تو رضوان رضا دهد كه فرود آيد از بهشت * رو بد به مژه گرد، زصف نعال تو فرزند مصطفائى ودلبند مرتضى * كامل شد از ازل همه فخر وكمال تو ايمن زحادثات زمان آستان توست * مأمون نارشيد چه داند مآل تو شد فيض بخش، خاك خراسان سرافراز * از مقدم خجستهء فرخنده فال تو عز آن بود كه آل على را خداى داد * اى عزت وجلال تو از ذوالجلال تو هرگز مباد منفصل از دامن تو دست * اى با خداى خويش همه اتصال تو ظل عنايت تو عجب سايه گستر است * ملجأ كجاست جز كنف بى همال تو روز ولادت تو ولايم زرى به طوس * با پاى گر كشاند به عشق وصال تو خواندى بپايبوس خود از مرحمت مرا * آخر چگونه شكر گزارم نوال تو؟
غم رفت وشادى آمد وآسود جان وهست * اين معجزى زمشهد جنت مآل تو