بخش دوم / فضائل اخلاقى و مكارم معنوى امام (ع)...
1. مأمون عباسى (م 170 218 ه): مأمون از افاضل خلفاى بنى عباس و از دانشمندان ايشان به شمار مى رفت. وى مرد بردبار و زيرك و سرسخت و سخى بود. در مملكت خويش ابداعات و ابتكارات بسيارى كرد از جملهء آن كه وى در ميان خلفا نخستين كسى بود كه در علوم حكمت جستجو و كاوش نمود و كتابهايى آن را به دست آورد و دستور داد آن را به عربى ترجمه كرده و نشر دهند او در پاسخ نامه اى كه بنى عباس به او نگاشته بودند كه به جاى امام رضا (عليه السلام) پسر خود (عباس) را به عنوان ولى عهد معرفى نمايد و او را در اين مورد توبيخ و سرزنش نموده بودند او در حق امام رضا مى نويسد:
" اما اين كه گفتيد خوب بود كه مأمون دربارهء بيعت با " ابوالحسن الرضا " بيشتر بصيرت و آگاهى كسب مى كرد، بدانيد كه مأمون با او بيعت نكرد مگر از روى بصيرت و آگاهى و به خوبى مى داند كه الان در روى زمين كسى در فضل و عفت، و زهد و تقوا، و خداشناسى به پايهء او نمى رسد و كسى مثل او مورد پسند عامه و خاصه نيست و بيعت من با او جز به خاطر جلب رضاى پروردگار نيست در اين باره كوشش لازم را به عمل آورده است و در راه خدا سرزنش كسى مرا دلگير نمى كند به جان خود قسم! اگر بيعت من بر اساس علاقهء شخصى و عاطفهء فردى بود، در آن صورت پسرم عباس و ساير اولادم پيش من محبوبتر بودند و ليكن من امرى را اراده كرده ام و خداوند هم امرى را و هرگز امر من بر امر خدا سبقت نمى گيرد ". (1) توضيح اين گفتار آنكه: " مأمون در سال 200 بنى عباس را كه بيش از 23 هزار نفر بودند در يك جا جمع كرده و خطاب به آنان چنين گفت: او در احوال بزرگان دو خانوادهء