ثروت كه وسيلهء سهولت روابط در زندگى بود، هدف اصلى زندگى قرار مى گيرد و موجب بر باد رفتن نتايج تلاشهاى اكثريت مردم به نفع اقليتى ثروتمند و نفع طلب خواهد شد).
- مردم تمايلى شديد به سوديابى پيدا مى كنند. (كارها، همه جنبهء تجارى و سودپرستى به خود مى گيرد) قرض دادن به ديگرى بدن توقع ربح و بهره، ترك مىشود.
كارهاى خير كه جنبهء سود مادى ندارد در جامعه تعطيل مى شود.
و بالاخره آن كار مستلزم فساد و ظلم، و فاسد شدن اموال است.
9. سخنى دربارهء نماز الف: لايزال الشيطان ذعرا من المؤمن، ما حافظ على الصلوات الخمس، فاذا ضيعهن تجرء عليه واوقعه في العظائم، (1) ب: علة الصلاة: اقرار بالربوبية، خلع الانداد، لئلاينسى العبد سيده ومدبره وخالقه، فيبطر ويطغى، زاجر اله عن المعاصى، مانعا من انواع الفساد، (2) ج: الصلاة لها اربعة الاف باب. (3) الف: دربارهء نماز:
شيطان پيوسته از شخص مؤمن يك نوع وحشت و نوميدى دارد، مادام كه مراقب انجام وظيفه خود در مورد نماز است.
وقتى كسى نمازهاى خود را ضايع ساخت و به آنها بى اعتنا شد، شيطان نسبت به او جرى مى شود و او را كم كم به پرتگاههاى بزرگ مىاندازد.
ب: علت و حكمت نماز:
اقرار به ربوبيت پروردگار.
كنار گذاشتن شرك و امورى كه نوع مردم، آنها را در امور مؤثر مى بينند. براى اينكه آدمى، صاحب نعمت اصلى مدبر و خالق خود را فراموش نكند. تا سرگرم به زندگى جارى شود و به طغيان و سركشى افتد.