خداست؟ و ظاهرا زمان يأس طبق صريح آيه پس از بعثت آنان به پيامبرى و نزول وحى به آنان بوده است.
امام (عليه السلام) پاسخى مى دهد كه يأس در آيهء شريفه به نصر پروردگار كه به پيامبران وعده داده شده متعلق نيست بلكه مربوط به نوميدى از ايمان آوردن مردم است، و آنها فرستادگان خدا به سوى مردمند، تا اينكه آنان را دعوت كنند كه به خدا ايمان آورند، و از پرستش خدايانى، جز خداى يكتا و كفر و نافرمانى او باز گردند، بنابر اين تفسير آيه چنين است: " پس از آن كه پيامبران از ايمان آوردن قوم خود، نوميد شدند، و قوم پنداشتند كه به پيامبران دروغ گفته شده است يارى ما به آنان فرا رسيد. و با اين بيان امام (عليه السلام) شبهه اى كه از ظاهر آيه به نظر مى رسيد بر طرف شد ".
10. دست خدا، قدرت اوست در قرآن آياتى است كه ظاهر آنها گوياى اين پندارى است كه خداوند مانند انسان، داراى اعضا و جوارح مى باشد كه به وسيله آنها نياز خود را بر طرف مى سازد، چنان كه در آنجا كه خداوند شيطان را پس از امر به سجده بر آدم و خوددارى او، مورد خطاب قرار مى دهد، مى فرمايد: * (ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدي) * (1) و همچنين در آن جا كه فرموده است: * (يوم يكشف عن ساق، ويدعون إلى السجود فلايستطيعون) * (2) اما امام (عليه السلام) " يد " را به معناى قدرت تفسير مى كند و مى فرمايد، آيه شريفه به اين معناست كه: چه چيز تو را بازداشت از اين كه سجده نكنى بر چيزى كه من آن را به قوت و قدرت خود آفريدم، بنابر اين چنان كه از ظاهر آيه تصور مى شود، خدا داراى دست و پا يا چشم يا اعضايى از اين گونه كه او را مانند انسان محدود نمايد، نيست، و آنچه از اين قبيل در نصوص آمده باشد بايد به معنايى كه متناسب با تنزيه حق تعالى است وذات مقدس او منزه از آنست، تأويل گردد. امام (عليه السلام) ساق را در آيه شريفه به حجابى از نور تعبير و آيه را چنين تفسير مى كند كه هنگامى كه حجاب برداشته مى شود، مؤمنان به سجده