ميوهء درخت ديگرى كه از جنس درخت مورد نهى بود، تناول كنند، و براى آنها سوگند خورد كه خداوند آنان را از خوردن هر ميوه اى كه از ثمرهء آن درخت همجنس باشد، نهى نفرموده است و او خير خواه آنهاست، آدم و حوا به سوگند او، اطمينان پيدا كردند و از ميوهء درخت ديگرى كه با آن همجنس بود، خوردند، و اين عمل پيش از آن بود كه آدم به پيامبرى برگزيده شود و به دنيا هبوط كند، و آنچه را كه مرتكب شده بود، گناه كبيره اى نبود كه به سبب آن مستوجب آتش دوزخ شود، بلكه از صغاير بود، كه براى پيامبران، پيش از بعثت آنان، جايز و روا است، و هنگامى كه آدم را خداوند به پيامبرى برگزيد معصوم بود و روا نبود كه هيچ گونه گناهى چه صغيره و چه كبيره از او سر زند، چنان كه خداوند عزوجل در اين باره فرموده است: * (وعصى آدم ربه فغوى، ثم إجتباه ربه فتاب عليه، فهدى) *. (1) 8. شك و ترديد ابراهيم خليل (عليه السلام) مأمون از آن حضرت دربارهء ابراهيم خليل الرحمن (عليه السلام) و عبور او از مرحلهء شك پرسيد، چنان كه ظاهر قران است در جايى كه از ابراهيم (عليه السلام) سخن مى گويد اشاره مى كند كه پس از آن حق بر او آشكار شد و بدان ايمان آورد. مى فرمايد: * (فلما جن عليه الليل رأى كوكبا قال هذا ربى فلما أفل قال إنى لا احب الافلين، فلما رأى القمر بازغا قال هذا ربى، فلما أفل قال لئن لن يهدني ربي لاكونن من القوم الضالين، فلما رأى الشمس بازغة قال هذا أكبر، فلما أفلت قال يا قوم إني برئ مما تشركون، إني وجهت وجهى للذي فطر السموات وألارض حنيفا وما أنا من المشركين) *. (2) امام (عليه السلام) پاسخ مى دهد: كه ابراهيم (عليه السلام) در وادى شك به خدا گام ننهاده است، و خلاصهء داستان اين است كه او در زمانى مىزيسته است كه سه گونه پرستش زهره، پرستش ماه، و پرستش خورشيد، وجود داشت گرايش مرحله به مرحله ى ابراهيم (عليه السلام) به اين مذاهب، پيش از آن كه ايمان خود را به خداوند آشكار كند، به طور ظاهرى و براى كسب آگاهى و
(١٣٠٨)